47
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم

وضعى خود را، به اعتبار نوعى مناسبت (مشابهت)، استعاره گويند . به ديگر سخن، استعاره ، نوعى مَجاز (مرسل) است كه در آن يكى از دو ركن تشبيه را آورده باشند.۱
كاربرد اين نوع صنعت ادبى ، افزون بر بُعد هنرى و زيبايى، باعث تسهيل آن دسته از معانى متعالى است كه وراى اقليم فكر و انديشه انسان است و در قالب الفاظ نمى‏گنجد. به اين چند نمونه توجه كنيد:
استعاره حيات و زندگى ، براى علم و هدايت:۲(أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ .۳
يا كسى كه مرده است ، و ما او را زنده كرديم)
.
استعاره آب كه مايه حيات ظاهرى است ، براى آيين و شريعت كه مايه حيات معنوى است:
(أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النَّارِ ابْتِغَآءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ‏و كَذَ لِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَآءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذَ لِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ .۴
از آسمان آبى فرستاد ، و دره‏ها به ظرفيت خودشان سيل جارى كردند ، و سيل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا متاعى آتشى مى‏گدازند نيز كفى نظير سيل برمى‏آيد . اين چنين خداوند حق و باطل را مثل مى‏زند . اما كف ، بيرون افتاده و از ميان مى‏رود ، ولى آنچه مردم را سود مى‏رساند در زمين ماندگار مى‏شود . خداوند اين چنين مثل‏ها را مى‏زند)
.

1.جواهر البلاغة : ص‏۳۰۲ - ۳۰۴.

2.جواهر البلاغة : ص‏۳۲۵.

3.انعام : آيه ۱۲۲ .

4.رعد : آيه ۱۷.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
46

علامه طباطيايى در تعريف «مَثَل» مى‏گويد: مَثَل وسيله‏اى است كه براى وصف مراد به كار مى‏رود و مقصود اصلى را با تمثيل و تشبيه به ذهن شنونده نزديك مى‏سازد. ۱
از نظر علامه طباطبايى ، كاربرد مَثَل در قرآن از اين روست كه آسان‏ترين راه براى تبيين حقايق و دقايق است كه عالِم و عامى هر دو، و هر يك در سطح و مرتبه خاصّ خود از آن بهره‏مند مى‏شوند ؛۲ همچنين به نظر وى زبان تمثيلى، معانى ناشناختنى را با آنچه شناختنى و معهود ذهن عموم است، بيان مى‏كند. از آن جا كه هدايت قرآن فراگير است نه ويژه گروهى خاص، و در آن سطح فكرى عموم مردم رعايت مى‏شود و از سويى فهم همگانى بشر ، از لايه محسوسات طبيعى فراتر نمى‏رود، پس براى اين كه معانى غير مادى به همگان تفهيم شود، به كار گيرى امثال ضرورت مى‏يابند.۳
مؤلف محترم الميزان با ژرف‏نگرى خود در شرح آيه (وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلَّا الْعَلِمُونَ ؛۴ ما اين نمونه‏ها را براى مردم بيان مى‏كنيم ، و جز عالمان نمى‏انديشند) مى‏نويسد: درست است كه مثل‏هاى قرآن، عام و براى عموم مردم است؛ اما به حسب مفادّ آيه نامبرده، اشراف بر حقيقت معانى و لبّ مقاصد آنها ، ويژه اهل دانش و فرزانگانى است كه با تعقل و تأمل در اين مثل‏ها از رهگذر جمود ظواهر، به حقيقت امور و مغز معانى ره مى‏يابند.۵

استعاره‏

استعاره در لغت به معناى عاريت خواستن است. كاربرد واژه‏اى در غير معناى

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۳ ص‏۲۰۲ .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۵ ص‏۱۲۵ .

3.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۳ ص‏۶۲ - ۶۳.

4.عنكبوت : آيه ۴۳.

5.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۶ ص‏۱۳۲.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8419
صفحه از 506
پرینت  ارسال به