علامه طباطيايى در تعريف «مَثَل» مىگويد: مَثَل وسيلهاى است كه براى وصف مراد به كار مىرود و مقصود اصلى را با تمثيل و تشبيه به ذهن شنونده نزديك مىسازد. ۱
از نظر علامه طباطبايى ، كاربرد مَثَل در قرآن از اين روست كه آسانترين راه براى تبيين حقايق و دقايق است كه عالِم و عامى هر دو، و هر يك در سطح و مرتبه خاصّ خود از آن بهرهمند مىشوند ؛۲ همچنين به نظر وى زبان تمثيلى، معانى ناشناختنى را با آنچه شناختنى و معهود ذهن عموم است، بيان مىكند. از آن جا كه هدايت قرآن فراگير است نه ويژه گروهى خاص، و در آن سطح فكرى عموم مردم رعايت مىشود و از سويى فهم همگانى بشر ، از لايه محسوسات طبيعى فراتر نمىرود، پس براى اين كه معانى غير مادى به همگان تفهيم شود، به كار گيرى امثال ضرورت مىيابند.۳
مؤلف محترم الميزان با ژرفنگرى خود در شرح آيه (وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلَّا الْعَلِمُونَ ؛۴ ما اين نمونهها را براى مردم بيان مىكنيم ، و جز عالمان نمىانديشند) مىنويسد: درست است كه مثلهاى قرآن، عام و براى عموم مردم است؛ اما به حسب مفادّ آيه نامبرده، اشراف بر حقيقت معانى و لبّ مقاصد آنها ، ويژه اهل دانش و فرزانگانى است كه با تعقل و تأمل در اين مثلها از رهگذر جمود ظواهر، به حقيقت امور و مغز معانى ره مىيابند.۵
استعاره
استعاره در لغت به معناى عاريت خواستن است. كاربرد واژهاى در غير معناى
1.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۳ ص۲۰۲ .
2.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۵ ص۱۲۵ .
3.الميزان فى تفسير القرآن : ج۳ ص۶۲ - ۶۳.
4.عنكبوت : آيه ۴۳.
5.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۶ ص۱۳۲.