فاعلى «الضالّين» بدون نسبت به خدا بيان مىشود؛ چرا كه نعمتها همه از خداست و كاستىها از انسان.۱
آنچه به اشارت و اجمال ياد شد، تنها نيمنگاهى است به گنجينه شيوايى و فصاحت قرآن كه شرح آن نيازمند تفصيل بسيار است.
۱ - ۳ . بلاغت و رسايى
بلاغت (رسابودن) را چنين تعريف كردهاند: گوينده، سخن خويش را چنان ادا كند كه در اداى تمام مقصود وى ، بسنده، مناسب مقام و موقعيت شنونده و مطابق با مقتضاى روحى و روانشناختى كلام و محيط و مختصات آن باشد... .۲
قرآن از اين ويژگى به كمال بهرهمند است و از همين روست كه معانى مورد نظر خويش را در ژرفاى جان مخاطبان خود مىنشاند و روانشان را تحت تأثير و تسخير خود قرار مىدهد.
ايجاز در سخن، زاويهاى از بلاغت شكوهمند قرآن است كه از همان روزگاران نخست، مورد توجه شنوندگان قرآن قرار گرفته است.
ثعالبى پس از تأكيد بر برترى ايجاز قرآن در مقايسه با سخن ديگران، از جمله به اين آيه اشاره مىكند:
(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَآءٍ .۳
اگر نگران خيانتى از سوى گروهى هستى ، پيمانشان را به سويشان بينداز تا طرفين به طور يكسان بدانند پيمان شكسته است ).
او مىنويسد: اگر يكى از برجستگان بلاغت بخواهد همان معانى را كه اين آيه