لهجهها» شده بود. اگر چه قرآن به لغت و لهجه قريش نازل شد كه بهترين و فصيحترين لهجه در ميان لهجههاى عرب بود،۱ اما قاريان قرآن كه لهجههاى گوناگون داشتند، در مواردى در تلفظ يك كلمه ، آن را به لهجه خويش قرائت مىكردند.۲ همين امر به تدريج باعث اختلاف قرائات شد؛ مثلاً كمله «نَعبدُ» و «نَسْتَعينُ» در برخى از لهجههاى عرب «نِعبدُ» و «نِستعين» قرائت شده است. يا برخى قبايل «واو» مكسور را به همزه بدل مىكردند مثلاً «وعاء» را «اِعاء» تلفظ مىكردند. تاريخ قرائات نشان مىدهد، اختلاف لهجهها درپارهاى از موارد باعث اختلاف قرائات شده است.۳
۳. اجتهاد قرّاء
پس از توحيد مصاحف و اعزام قاريان به شهرهاى مختلف اسلامى، چه بسا قاريان در قرائت آيهاى در مصحف كه خالى از هرگونه اعراب و اعجامى بود دچار ترديد مىشدند و در اين گونه موارد به نظر خود عمل مىكردند و هر احتمال را كه در نظر آنان مناسبتر بود برمىگزيدند.۴ آثار فراوانى مانند الحجّة للقراء السبعة يا الكشف عن وجوه القرائات السبع بر همين اساس تدوين شدهاند تا قرائتهاى مختلف قرّاء را توجيه كنند و براى صحت آن از قواعد ادبى و نحوى دليل اقامه كنند.
1.أعراب القرآن و بيانه : ج۷ ص۴۴۸.
2.ر . ك : البرهان فى علوم القرآن : ج۱ ص۲۲۴؛ تاريخ القرآن الكريم، كردى : ص۸۶ .
3.تاريخ قرآن ، محمود راميار : ص۳۶۱.
4.ر . ك: الإنصاف : ج۴ ص۱۹۵؛ البيان : ص۱۵۱.