البيان و جوامع الجامع طبرسى، المحرّر الوجيز ابن عطيه، و البحر المحيط ابوحيان.
در ميان منابع اعراب القرآن ، دو كتاب ديگر نيز شايان توجه است كه در شيوه نگارش با ديگر كتابها متفاوت اند: يكى إعراب القرآن منسوب به زجاج (م ۳۳۰ق) و ديگرى مغنى اللبيب عن كتب الأعاريب از ابن هشام انصارى (م ۷۶۱ق) . اين دو كتاب، مبتكر بحث موضوعى در زمينه اعراب قرآن اند. پس از ابن هشام، قرآنپژوه معاصر وى، بدر الدين زركشى (عمدتاً متأثر از وى)، نوع ۴۷ و بخشهايى از نوع ۴۶ از كتاب علوم قرآنى خود، البرهان، را به بحثهاى ادبى قرآن اختصاص داده و با گردآورى مباحث سودمند ادبى در تفسير قرآن، اين دو فصل را شاهبيت كتابش معرفى كرده است.۱
تأليف در اعراب قرآن در روزگار معاصر به طور گستردهترى در كانون توجه قرآنپژوهان بوده و دهها كتاب در تحليل اعراب كامل قرآن يا اجزا و سورههايى خاص به صورت گزينشى تأليف شده است. ويژگى اين آثار، آموزشى بودن آنهاست. اين آثار اغلب براى طلاب و دانشجويان و با غرض يادگيرى، و تقويت و تثبيت قواعد صرفى و نحوى در ذهن آنان بوده است. از مشهورترين اين كتابها إعراب القرآن و صرفه و بيانه از محيى الدين درويش، إعراب القرآن از ابراهيم كرباسى، الجدول فى إعراب القرآن از محمود صافى، إعراب القرآن از طيب ابراهيم و تجزيه و تركيب قرآن موسوم به كلمة اللَّه العليا از محمد رضا آدينهوند است. شيوه بحث در اين كتابها كاملاً با شيوه «اعراب القرآن»ها در گذشته متفاوت است، در حالىكه كتابهاى گذشته در واقع به تحليل اعراب كلمات و آيات مشكل قرآن روى مىآورند، كتابهاى معاصر به تحليل و تركيب همه كلمات قرآن، پرداختهاند.