277
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

۱۱۸۳.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله - آن گاه كه نزد ايشان از شريح حضرمى ياد شد - : او مردى است كه قرآن را بالين خود قرار نمى‏دهد.۱

۱۱۸۴.امام على عليه السلام: هم‏صحبت شبانه‏ات را قرآن قرار ده.

۱۱۸۵.تأويل الآيات - به نقل از زيد شَحّام - : شب جمعه‏اى نزد امام صادق عليه السلام بودم كه به من فرمود: «قرآن بخوان» . من خواندم. دوباره فرمود: «بخوان»، و من خواندم. سه باره فرمود: «اى شحّام! بخوان؛ زيرا امشب ، شب قرآن است» .

۱۱۸۶.الكافى - به نقل از زيد شحّام - : شب جمعه بود و ما در راه مى‏رفتيم كه امام صادق عليه السلام به من فرمود: «قرآن بخوان؛ زيرا شب جمعه است».

۱۱۸۷.فضائل القرآن - به نقل از اُمّ موسى - : حسن بن على عليه السلام وِردش‏۲ را اوّل شب مى‏خواند و حسين عليه السلام آن را آخر شب مى‏خواند.

1.شريف رضى در المجازات النبويّة در شرح اين حديث مى‏گويد: اين از استعارات و كنايات عجيب و غريب است، و احتمال دو معنا در آن مى‏رود: يكى مدح و ديگرى ذم . معناى مدحىِ آن ، اين است كه: او شب بدون قرائت قرآن نمى‏خوابد ؛ بلكه شبِ خود را با تلاوت قرآن سپرى مى‏كند. بنا بر اين ، كسى كه شب‏ها را به تلاوت و مطالعه قرآن مى‏گذراند ، مانند كسى است كه آن را مى‏پوشد ؛ امّا كسى كه مى‏خوابد و به قرآن نمى‏پردازد ، مانند كسى است كه آن را بالش خود مى‏كند و زير سرش مى‏نهد . آنچه اين احتمال را تقويت مى‏كند ، حديث ديگرى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است كه مى‏فرمايد: «اى اهل قرآن! قرآن را بالين قرار ندهيد ؛ بلكه آن را چنان كه سزاوار تلاوت است ، تلاوت كنيد ». و معناى دوم كه متضمّن مذمّت است ، اين است كه: او حافظ قرآن نيست، يعنى از خزانه‏داران قرآن و كسانى كه سينه‏شان ظرف آن است . پس وقتى مى‏خوابد، سر بر بالين قرآن نمى‏گذارد ، آن گونه كه حافظ قرآن و كسى كه سينه‏اش ظرف قرآن است، سر بر بالين آن مى‏گذارد و گويا قرآن بالين اوست. نمونه اين معنا، حديثى است كه ابو درداء روايت كرده است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در پاسخ به مردى از طلب دانش پرسيد ، فرمود: «اگر علم را بالين خود كنى ، بهتر است كه جهل را بالين خويش قرار دهى» ؛ يعنى اگر عالم باشى و بخوابى ، بهتر از آن است كه جاهل باشى و بخوابى. ايشان علم را به بستر و بالش تشبيه كرده است كه شخص هنگام خواب بر آن مى‏خوابد و سرش را روى آن مى‏گذارد.

2.وِرد، به معناى جزء است. گفته مى‏شود: «قرأتُ وردى (جُزئم را خواندم)» ، قرآن را به چند جزء ، تقسيم كرده بودند كه در هر جزئى چند سوره مختلف بود تا بين اجزاء ، يكسانى و برابرى برقرار كنند، و اين اجزاء را «اوراد» مى‏گفتند.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
276

۱۱۸۳.عنه صلى اللَّه عليه و آله - وقَد ذُكِرَ عِندَهُ شُرَيحٌ الحَضرَمِيُّ - : ذاكَ رَجُلٌ لا يَتَوَسَّدُ القُرآنَ‏۱ . ۲

۱۱۸۴.الإمام عليّ عليه السلام : لِيَكُن سَميرُكَ القُرآنَ .۳

۱۱۸۵.تأويل الآيات الظاهرة عن زيد الشحّام : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام لَيلَةُ جُمُعَةٍ ، فَقالَ لي: اِقرَأ ، فَقَرَأتُ ، ثُمَّ قالَ لي: اِقرَأ فَقَرَأتُ ، ثُمَّ قالَ لي: يا شَحّامُ ، اقرَأ فَإِنَّها لَيلَةُ قُرآنٍ.۴

۱۱۸۶.الكافي عن زيد الشحّام : قالَ لي أبو عَبدِ اللَّهِ عليه السلام ونَحنُ فِي الطَّريقِ في لَيلَةِ الجُمُعَةِ : اِقرَأ - فَإِنَّها لَيلَةُ الجُمُعَةِ - قُرآناً .۵

۱۱۸۷.فضائل القرآن لأبي عبيد عن اُمّ موسى : إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهما السلام كانَ يَقرَأُ وِردَهُ‏۶ مِن أوَّلِ اللَّيلِ ، وإنَّ حُسَيناً عليه السلام كانَ يَقرَؤُهُ مِن آخِرِ اللَّيلِ .۷

1.قال الشريف الرضي رحمه اللَّه عليه في المجازات النبويّة معلّقاً : وهذه من الاستعارات العجيبة والكنايات الغريبة ، وهي تحتمل معنيين : أحدهما مدح ، والآخر ذمّ . فأمّا المدح فهو أن يكون المراد به أنّه لا ينام عن قراءة القرآن ، بل يقطع ليله بالتهجّد به والتصرّف مع تلاوته ، فيكون القائم بدرسه كالمشتمل به ، والنائم كالمتوسّد له ، كأنّه جعله وساداً لخدّه وفراشاً لجنبه ، وممّا يقوّي هذا الوجه ماروي من قوله عليه الصلاة والسلام ، في حديثٍ آخر : « يا أهل القرآن ، لا توسّدوا القرآن واتلوه حقّ تلاوته» . وأمّا المعنى الآخر الّذي يحتمل الذمّ : فهو أن يكون المراد أنّه غير حافظ للقرآن ، فليس بخازن من خزنته ، ولا وعاء من أوعيته ، فإذا نام لم يكن متوسّداً له كما يتوسّده من هو ظرف من ظروفه الحاوية له والمشتملة عليه . ومثل ذلك ما روي عن أبي الدّرداء أنّه قال لرجل سأله عن طلب العلم: «لأن تتوسّد العلم خير من أن تتوسّد الجهل» ، أراد : لأن تنام ومعك العلم خير من أن تنام ومعك الجهل ، فجعل العلم كالفراش الممتهد والوساد المتوسّد .

2.المجازات النبويّة : ص ۴۰ ح ۲۱ ؛ سنن النسائي : ج ۳ ص ۲۵۷ وفيه «لا يتوسّد القرآن» فقط ، مسند ابن حنبل : ج ۵ ص ۳۳۳ ح ۱۵۷۲۴ وح ۱۵۷۲۵ ، المعجم الكبير : ج ۷ ص ۱۴۸ ح ۶۶۵۴ و ح ۶۶۵۵ والخمسة الأخيرة عن السائب بن يزيد .

3.غرر الحكم : ح ۷۳۸۹ .

4.تأويل الآيات الظاهرة: ج ۲ ص ۵۷۴ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۸۹ ص ۳۱۱ ح ۱۵ .

5.الكافي: ج ۱ ص ۴۲۳ ح ۵۶ ، بحار الأنوار: ج ۲۴ ص ۲۰۵ ح ۳ .

6.الوِرد - بالكسر - : الجزء . يقال : قرأت وردي . كانوا قد جعلوا القرآن أجزاء ، كلّ جزءٍ منها فيه سور مختلفة على غير التأليف حتى يعدلوا بين الأجزاء ويسوُّوها . وكانوا يسمّونها : الأوراد (النهاية : ج ۵ ص ۱۷۳ «ورد» ) .

7.فضائل القرآن لأبي عبيد : ص ۱۸۶ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7186
صفحه از 442
پرینت  ارسال به