261
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

۱۱۵۶.درر الأحاديث النبويّة - به نقل از امام زين العابدين ، از پدرانش عليهم السلام - : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «در روز قيامت، قرآن با زبانى گويا و شيوا مى‏آيد و سخن مى‏گويد و سخنانش تصديق مى‏شود و شفاعت مى‏كند و شفاعتش پذيرفته مى‏گردد. مى‏گويد: پروردگارا! بنده‏ات فلانى ، مرا در سينه‏اش گرد آورد ؛ امّا به فرمان‏هاى تو در من عمل نمى‏كرد و از معاصى تو در من دورى نمى‏كرد، و احكام تو را در من بر پا نمى‏داشت!
خداوند مى‏فرمايد: راست گفتى.
پس ظلمتى از پيش روى او و ظلمتى از سمت راستش و ظلمتى از سمت چپش و ظلمتى از پشت سرش ، او را در ميان مى‏گيرند و اين يكى ، او را مى‏كِشد و آن يكى ، او را هُل مى‏دهد تا اين كه وى را به پايين‏ترين طبقه آتش مى‏بَرند .
[قرآن دوباره‏] مى‏آيد و مى‏گويد: پروردگارا ! ديگر بنده‏ات فلانى ، مرا در سينه‏اش گرد آورد و به فرمان‏هاى تو در من عمل مى‏كرد و از معاصى تو در من دورى مى‏كرد و حدود تو در من را بر پا مى‏داشت.
خداوند مى‏فرمايد: راست گفتى .
پس نورى او را فرا مى‏گيرد كه ميان آسمان و زمين را مى‏شكافد، تا اين كه وارد بهشت مى‏شود . سپس به او گفته مى‏شود: بخوان و بالا برو، كه به ازاى هر حرفى ، برايت يك درجه در بهشت خواهد بود تا با پيامبران و شهيدان ، برابر شوى، اين گونه» و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله انگشت نشانه و ميانه‏اش را به هم چسباند .

۱۱۵۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: در روز قيامت، قرآن مانند مردى رنگ‏پريده مى‏آيد و مى‏گويد: من ، همان كسى هستم كه باعث شدم شب‏هايت را به بيدارى و روزهايت را به تشنگى بگذرانى.

۱۱۵۸.امام باقر عليه السلام - خطاب به سعد خفّاف - : اى سعد! قرآن را بياموزيد؛ زيرا روز قيامت ، قرآن در بهترين صورتى كه مردم ديده‏اند، مى‏آيد... تا به درگاه پروردگار عزّت - تبارك و تعالى - مى‏رسد و پاى عرش به سجده مى‏افتد .
پس خداوند - تبارك و تعالى - خطاب به او مى‏فرمايد: «اى حجّت من در زمين، و اى سخن راست و گوياى من! سرت را بلند كن و بخواه تا به تو داده شود، و شفاعت كن تا شفاعتت پذيرفته گردد» .
پس قرآن ، سرش را بر مى‏دارد . خداى - تبارك و تعالى - مى‏فرمايد: «بندگانم را چگونه ديدى؟» قرآن مى‏گويد: خداوندا ! برخى از آنان از من ، پاسدارى و نگهدارى كردند و [از من ]چيزى را پايمال نكردند، و برخى ديگر ، پايمالم كردند و حقّ مرا سبُك شمردند و دروغم دانستند، در صورتى كه من ، حجّت تو بر همه آفريدگانت بودم.
خداى - تبارك و تعالى - مى‏فرمايد: «به عزّت و جلالم و بلندىِ جايگاهم ، سوگند كه امروز به خاطر تو بهترين پاداش‏ها را مى‏دهم و با دردناك‏ترين كيفرها مجازات مى‏كنم...» . پس نزد مردى از شيعيان ما مى‏رود... و مى‏گويد: مرا نمى‏شناسى؟
او مى‏گويد: بله . قرآن مى‏گويد: من همانم كه تو را به شب‏زنده‏دارى كشاندم و در زندگى‏ات تو را به رنج افكندم... . آن گاه ، او را به نزد پروردگار عزّت - تبارك و تعالى - مى‏برد و مى‏گويد: پروردگارا ، پروردگارا ! اين بنده تو - كه تو خود ، به حال او داناترى - به خاطر من ، در رنج افتاد، ، مرا پاس داشت، به خاطر من دشمن داشت، و به خاطر من ، مهر و كين ورزيد. خداوند عزّ وجلّ مى‏فرمايد: «بنده مرا وارد بهشتم كنيد و جامه‏اى از جامه‏هاى بهشت را بر او بپوشانيد و بر سرش تاج نهيد». چون با او چنين كنند ، به قرآن نشانش مى‏دهند و مى‏گويند: آيا به آنچه با دوستت شد ، خرسندى؟
قرآن مى‏گويد: پروردگارا ! من اين را براى او كم مى‏دانم . هر چه خوبى است ، بر او بيفزاى . خداوند مى‏فرمايد: «به عزّت و جلالم و والايىِ مقام و بلندىِ جايگاهم ، سوگند كه امروز، افزون بر آنچه به او داده‏ام، پنج چيز به او و به هر كس كه هم‏پايه اوست ، عطا مى‏كنم . آگاه باش كه آنان همواره جوان خواهند بود و هرگز پير نمى‏شوند، همواره تن‏درست خواهند بود و هرگز بيمار نمى‏شوند، همواره توانگر خواهند بود و هرگز نيازمند نمى‏شوند، همواره شادمان خواهند بود و هرگز اندوهگين نمى‏شوند، و همواره زنده خواهند بود و هرگز نمى‏ميرند» .


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
260

۱۱۵۶.درر الأحاديث النبويّة عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جّده عليهم السلام : يَأتِي القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ لِسانٌ طَلقٌ ذَلقٌ‏۱ ، قائِلاً مُصَدَّقاً وشَفيعاً مُشَفَّعاً ، فَيَقولُ: يا رَبِّ جَمَعَني فُلانٌ عَبدُكَ في جَوفِهِ ، فَكانَ لا يَعمَلُ فِيَّ بِطاعَتِكَ ، ولا يَجتَنِبُ فِيَّ مَعصِيَتَكَ ، ولا يُقيمُ فِيَّ حُدودَكَ!
قالَ: فَيَقولُ: صَدَقتَ . فَتَكونُ ظُلمَةٌ بَينَ عَينَيهِ ، واُخرى‏ عَن يَمينِهِ ، واُخرى‏ عَن شِمالِهِ ، واُخرى‏ مِن خَلفِهِ ، تَبتَزُّهُ هذِهِ وتَدفَعُهُ هذِهِ حَتّى‏ يَذهَبَ بِهِ إلى‏ أسفَلِ دَركٍ فِي النّارِ .
قالَ: ويَأتي فَيَقولُ: يا رَبِّ جَمَعَني فُلانٌ عَبدُكَ في جَوفِهِ ، فَكانَ يَعمَلُ فِيَّ بِطاعَتِكَ ، ويَجتَنِبُ فِيَّ مَعصِيَتَكَ ، ويُقيمُ فِيَّ حُدودَكَ .
فَيَقولُ: صَدَقتَ . فَيَكونُ لَهُ نورٌ يَصدَعُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، حَتّى‏ يَدخُلَ الجَنَّةَ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ: اِقرَأ وَارقَ ، فَلَكَ بِكُلِّ حَرفٍ دَرَجَةٌ فِي الجَنَّةِ ، حَتّى‏ تُساوِيَ النَّبِيّينَ وَالشُّهَداءِ ، هكَذا - وجَمَعَ بَينَ المُسَبِّحَةِ وَالوَسَطِ - .۲

۱۱۵۷.رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله : يَجي‏ءُ القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ كَالرَّجُلِ الشّاحِبِ ۳ ، فَيَقولُ: أنَا الَّذي أسهَرتُ لَيلَكَ وأظمَأتُ نَهارَكَ .۴

۱۱۵۸.الإمام الباقر عليه السلام - لِسَعدٍ الخَفّافِ - : يا سَعدُ ، تَعَلَّمُوا القُرآنَ ؛ فَإِنَّ القُرآنَ يَأتي يَومَ القِيامَةِ في أحسَنِ صورَةٍ نَظَرَ إلَيهَا الخَلقُ ... حَتّى‏ يَنتَهِيَ إلى‏ رَبِّ العِزَّةِ تَبارَكَ وتَعالى‏ فَيَخِرَّ تَحتَ العَرشِ .
فَيُناديهِ تَبارَكَ وتَعالى‏: يا حُجَّتي فِي الأَرضِ ، وكَلامِيَ الصّادِقَ النّاطِقَ ارفَع رَأسَكَ ، وسَل تُعطَ ، وَاشفَع تُشَفَّع .
فَيَرفَعُ رَأسَهُ ، فَيَقولُ اللَّهُ تَبارَكَ وتَعالى‏: كَيفَ رَأَيتَ عِبادي؟ فَيَقولُ: يا رَبِّ ، مِنهُم مَن صانَني وحافَظَ عَلَيَّ ولَم يُضَيِّع شَيئاً ، ومِنهُم مَن ضَيَّعَني وَاستَخَفَّ بِحَقّي وكَذَّبَ بي ، وأنَا حُجَّتُكَ عَلى‏ جَميعِ خَلقِكَ .
فَيَقولُ اللَّهُ تَبارَكَ وتَعالى‏: وعِزَّتي وجَلالي وَارتِفاعِ مَكاني لَاُثيبَنَّ عَلَيكَ اليَومَ أحسَنَ الثَّوابِ ، ولَاُعاقِبَنَّ عَلَيكَ اليَومَ أليمَ العِقابِ... فَيَأتِي الرَّجُلَ مِن شيعَتِنا ... ويَقولُ: ما تَعرِفُني؟ فَيَقولُ: نَعَم ، فَيَقولُ القُرآنُ: أنَا الَّذي أسهَرتُ لَيلَكَ وأنصَبتُ عَيشَكَ ... فَيَنطَلِقُ بِهِ إلى‏ رَبِّ العِزَّةِ تَبارَكَ وتَعالى‏ فَيَقولُ: يا رَبِّ يا رَبِّ ، عَبدُكَ - وأنتَ أعلَمُ بِهِ - قَد كانَ نَصِباً بي ، مُواظِباً عَلَيَّ ، يُعادي بِسَبَبي ، ويُحِبُّ فِيَّ ويُبغِضُ . فَيَقولُ اللَّهُ عزّ وجلّ : أدخِلوا عَبدي جَنَّتي ، وَاكسوهُ حُلَّهً مِن حُلَلِ الجَنَّةِ ، وتَوِّجوهُ بِتاجٍ .
فَإِذا فُعِلَ بِهِ ذلِكَ ، عُرِضَ عَلَى القُرآنِ فَيُقالُ لَهُ: هَل رَضيتَ بِما صُنِعَ بِوَلِيِّكَ؟ فَيَقولُ: يا رَبِّ ، إنّي أستَقِلُّ هذا لَهُ ، فَزِدهُ مَزيدَ الخَيرِ كُلِّهِ .
فَيَقولُ: وعِزَّتي وجَلالي وعُلُوّي وَارتِفاعِ مَكاني ، لَأَنحَلَنَّ لَهُ اليَومَ خَمسَةَ أشياءَ مَعَ المَزيدِ لَهُ ولِمَن كانَ بِمَنزِلَتِهِ ، ألا إنَّهُم شَبابٌ لا يَهرَمونَ ، وأصِحّاءُ لا يَسقُمونَ ، وأغِنياءُ لا يَفتَقِرونَ ، وفَرِحونَ لا يَحزَنونَ ، وأحياءٌ لا يَموتونَ .۵

1.ذلقٌ : أي فصيح بليغ . وذلْقُ كلّ شي‏ء : حَدُّه (النهاية : ج ۲ ص ۱۶۵ «ذلق» ) .

2.درر الأحاديث النبويّة : ص ۲۵ عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام.

3.الشاحب : المتغيّر اللون والجسم لعارض من سفر أو مرض ونحوهما (النهاية : ج ۲ ص ۴۴۸ «شحب» ) .

4.سنن ابن ماجة: ج ۲ ص ۱۲۴۲ ح ۳۷۸۱ ، المستدرك على الصحيحين: ج ۱ ص ۷۴۲ ح ۲۰۴۳ ، مسند ابن حنبل: ج ۹ ص ۱۵ ح ۲۳۰۳۷ وفيه «هواجرك» بدل «نهارك» وكلّها عن بريدة ، كنز العمّال: ج ۱ ص ۵۲۰ ح ۲۳۲۸ .

5.الكافي: ج ۲ ص ۵۹۶ ح ۱ عن سعد الخفّاف ، بحار الأنوار : ج ۷ ص ۳۱۹ ح ۱۶ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7494
صفحه از 442
پرینت  ارسال به