است ... گروهى ديگر گفتهاند : منظور از تأويل ، معنايى مخالف لفظ است . و اين معنا چنان شايع شده كه كلمه تأويل ، حقيقت ثانوى اين معنا شده ، بعد از اين كه بحسب لفظ براى مطلق ارجاع يا مرجع بوده است . به هر حال ، اين معناى تأويل ، معنايى است كه در ميان متأخران رواج دارد ؛ همان گونه كه معناى اول ، در ميان مفسران قديم رواج داشته است .
نكته شايان توجه، اين است كه در قرآن كريم، به جز يك بار ، در همه موارد،۱كلمه «تأويل» در معناى مخالف ظاهر لفظ به كار رفته است و شايد ، به همين دليل به تدريج اين واژه در معناى مخالف ظاهر لفظ، حقيقت ثانوى گرديده است .
فرق ميان «تأويل» و «تنزيل»
در شمارى از روايات، «تأويل قرآن» در برابر «تنزيل قرآن» قرار گرفته است، مانند آنچه از امام على عليه السلام روايت شده كه مىفرمايد :
سَلوني عَن كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ، فَوَاللَّهِ ما نَزَلَت آيَةٌ مِنهُ في لَيلٍ أو نَهارٍ ، ولا مَسيرٍ ولا مُقامٍ ، إلّا وقَد أقرَأَنيها رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وعَلَّمَني تَأويلَها .۲
از من در باره كتاب خداوند عزّ وجلّ بپرسيد. سوگند به خدا كه هيچ آيهاى از آن ، در روز يا در شب ، به هنگام حركت يا هنگام ايستادن ، نازل نشده است ، مگر آن كه پيامبر خدا ، مرا به خواندن آن وا داشته و تأويل آن را به من آموخته است .
سخن امام عليه السلام كه به اين رسيد ابنكوا پرسيد :
يا أميرَ المُؤمِنينَ ، فَما كانَ يَنزِلُ عَلَيهِ وأنتَ غائِبٌ عَنهُ ؟
اى امير مؤمنان! در آيههايى كه بر وى (پيامبر صلى اللَّه عليه و آله) نازل شده و تو همراهش نبودى ، چگونه است؟