325
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۷۷۲.تفسير الطبرى - به نقل از ابو امامه - : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به ميان مردم آمد و ديد كه در باره قرآن با يكديگر بحث و جدل مى‏كنند . سخت خشمگين شد، چنان كه گويى سركه بر صورت ايشان ريخته‏اند . سپس فرمود: «كتاب خدا را با خودِ آن نزنيد . هيچ مردمى هرگز گم‏راه نشدند ، مگر آن كه به جدل دچار شدند» .
ايشان سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (آن [ مثال ] را جز از راه جدل براى تو نزدند ؛ بلكه آنان ، مردمى جدل‏پيشه اند).

۱۷۷۳.وسائل الشيعة - به نقل از اسماعيل بن جابر - : امام صادق عليه السلام فرمود : «خداوند ، محمّد را مبعوث كرد و او را خاتم پيامبران قرار داد . بنا بر اين، پس از او ، پيامبرى نخواهد آمد. و كتابى بر او فرو فرستاد و آن را خاتم كتاب‏ها[ى آسمانى ]قرار داد. پس، بعد از آن ، كتابى نخواهد بود» تا آن كه فرمود : «پس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن را نشانه‏اى ماندگار در ميان اوصيايش قرار داد ؛ امّا مردم ، آن اوصيا را - كه گواه بر مردمِ هر روزگارى هستند - ، رها كردند ، تا جايى كه با هر كس كه دم از دوستىِ اولياى امر زد و طالب علوم آنان شد، دشمنى ورزيدند .
خداوند سبحان فرموده است: (و بخشى از آنچه را بِدان اندرز داده شده بودند ، به فراموشى سپردند ، و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى‏شوى)۱ و اين ، از آن روست كه [آيات‏] قرآن را با آياتى ديگر زدند، و به منسوخ ، به گمان اين كه ناسخ است، استدلال كردند و به خاص ، در حالى كه آن را عام مى‏شمردند، استناد نمودند ، و به آغاز آيه، احتجاج كردند و در تأويل آن ، سنّت را وا نهادند، و به آغاز و پايان سخن، دقّت نكردند، و ورودى و خروجى‏هاى آن را نشناختند؛ چرا كه آن را از اهلش نگرفتند . از اين رو ، هم خود ، گم‏راه شدند و هم ديگران را به گم‏راهى انداختند» .
امام عليه السلام سپس گفتارى طولانى در باره تقسيم قرآن به اقسام و فنون و وجوهى چند - كه از صد و ده قسم افزون مى‏شود - ، بيان كرد ، تا آن كه فرمود : «و اين ، دليل روشنى است بر اين كه سخن آفريدگار پاك ، به سخن آفريدگان نمى‏ماند، چنان كه كارهاى او با كارهاى آنان همانندى ندارد. به اين دليل و دلايل امثال آن، هيچ كس به عمق معناى حقيقى تفسير كتاب خداوند متعال نمى‏رسد ، مگر پيامبر او و اوصياى وى» ... .
سپس از او در باره معناى محكم در كتاب خدا پرسيدند . فرمود: «محكم ، آيه‏اى است كه چيزى آن را نسخ نكرده است. خداوند مى‏فرمايد: (اوست كسى كه اين كتاب ( قرآن ) را بر تو فرو فرستاد. پاره‏اى از آن، آيات محكم [ و روشن ] اند . آنها اساس كتاب اند ، و [ پاره‏اى ] ديگر ، متشابهات اند [ كه تأويل‏پذيرند ] . امّا كسانى كه در دل‏هايشان انحراف است ، براى فتنه‏جويى و طلب تأويل آن [ به دلخواه خود] ، از متشابه آن ، پيروى مى‏كنند، با آن كه تأويلش را جز خدا و ريشه‏داران در دانش ، كسى نمى‏داند ؛ [ همانان كه ] مى‏گويند: «ما بِدان ايمان آورديم، همه‏[ ى آيات ، چه محكم و چه متشابه ] ، از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان ، كسى متذكّر نمى‏شود). مردم در آيات متشابه، به هلاكت افتادند؛ چون بر معناى آنها واقف نگشتند و حقيقت آنها را نشناختند . پس، از پيش خود و با آراى خويش، آنها را تأويل كردند و بدين سان ، خود را از مراجعه به اوصيا و پرسيدن از آنها بى‏نياز دانستند، و سخن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را پشت گوش انداختند» .

1.آيه را از نسخه بحار الأنوار (ج ۹۰ ص ۳) افزوديم تا معناى جمله بعد آن ، روشن‏تر باشد.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
324

۱۷۷۲.تفسير الطبري عن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله خَرَجَ عَلَى النّاسِ وهُم يَتَنازَعونَ فِي القُرآنِ ، فَغَضِبَ غَضَباً شَديداً حَتّى‏ كَأَ نَّما صُبَّ عَلى‏ وَجهِهِ الخَلُّ .
ثُمَ‏قالَ صلى اللَّه عليه و آله: لا تَضرِبوا كِتابَ‏اللَّهِ بَعضَهُ بِبَعضٍ! فَإِنَّهُ ما ضَلَ‏قَومٌ قَطُّإلّا اُوتوا الجَدَلَ‏۱ ، ثُمَّ تَلا : (مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ)۲. ۳

۱۷۷۳.وسائل الشيعة عن إسماعيل بن جابر عن الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ، فَخَتَمَ بِهِ الأَنبِياءَ ، فَلا نَبِيَّ بَعدَهُ ، وأنزَلَ عَلَيهِ كِتاباً ، فَخَتَمَ بِهِ الكُتُبَ ، فَلا كِتابَ بَعدَهُ - إلى‏ أن قالَ - : فَجَعَلَهُ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله عَلَماً باقِياً في أوصِيائِهِ ، فَتَرَكَهُمُ النّاسُ ، وهُمُ الشُّهَداءُ عَلى‏ أهلِ كُلِّ زَمانٍ ، حَتّى‏ عانَدوا مَن أظهَرَ وِلايَةَ وُلاةِ الأَمرِ ، وطَلَبَ عُلومَهُم‏۴ . وذلِكَ أنَّهُم ضَرَبُوا القُرآنَ بَعضَهُ بِبَعضٍ ، وَاحتَجّوا بِالمَنسوخِ وهُم يَظُنّونَ أنَّهُ النّاسِخُ ، وَاحتَجّوا بِالخاصِّ وهُم يُقَدِّرونَ أنَّهُ العامُّ وَاحتَجّوا بِأَوَّلِ الآيَةِ وتَرَكُوا السُّنَّةَ في تَأويلِها ، ولَم يَنظُروا إلى‏ ما يَفتَحُ الكَلامَ وإلى‏ ما يَختِمُهُ ، ولَم يَعرِفوا مَوارِدَهُ ومَصادِرَهُ ؛ إذ لَم يَأخُذوهُ عَن أهلِهِ ، فَضَلّوا وأضَلّوا .
ثُمَّ ذَكَرَ عليه السلام كَلاماً طَويلاً في تَقسيمِ القُرآنِ إلى‏ أقسامٍ وفُنونٍ ووُجوهٍ ، تَزيدُ عَلى‏ مِئَةٍ و عَشَرَةٍ - إلى‏ أن قالَ عليه السلام - : وهذا دَليلٌ واضِحٌ عَلى‏ أنَّ كَلامَ الباري سُبحانَهُ لا يُشبِهُ كَلامَ الخَلقِ ، كَما لا تُشبِهُ أفعالُهُ أفعالَهُم ، ولِهذِهِ العِلَّةِ وأشباهِها لا يَبلُغُ أحَدٌ كُنهَ مَعنى‏ حَقيقَةِ تَفسيرِ كِتابِ اللَّهِ تَعالى‏ ، إلّا نَبِيُّهُ وأوصِياؤُهُ عليهم السلام - إلى‏ أن قالَ - : ثُمَّ سَأَلوهُ عليه السلام عَن تَفسيرِ المُحكَمِ مِن كِتابِ اللَّهِ ، فَقالَ: أمَّا المُحكَمُ الَّذي لَم يَنسَخهُ شَي‏ءٌ فَقَولُهُ: (هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَبَ مِنْهُ ءَايَتٌ مُّحْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَأُخَرُ مُتَشَبِهَتٌ)۵الآيَةَ . وإنَّما هَلَكَ النّاسُ فِي المُتَشابِهِ ؛ لِأَنَّهُم لَم يَقِفوا عَلى‏ مَعناهُ ، ولَم يَعرِفوا حَقيقَتَهُ ، فَوَضَعوا لَهُ تَأويلاً مِن عِندِ أنفُسِهِم بِآرائِهِم ، وَاستَغنَوا بِذلِكَ عَن مَسأَلَةِ الأَوصِياءِ ، ونَبَذوا قَولَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وَراءَ ظُهورِهِم .۶

1.الجِدَالُ : المفاوضة على سبيل المنازعة والمغالبة (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۸۹ «جدل») .

2.الزخرف : ۵۸ .

3.تفسير الطبري : ج ۱۳ الجزء ۲۵ ص ۸۸ ، تفسير ابن كثير : ج ۷ ص ۲۲۲ .

4.وفي بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۳ هنا زيادة : «قال اللَّه سبحانه : فنسوا حظاً ممّا ذكروا به ولا تزال تطّلع على خائنة منهم» .

5.آل عمران : ۷ .

6.وسائل الشيعة : ج ۱۸ ص ۱۴۷ ح ۳۳۵۷۰ نقلاً عن رسالة المحكم والمتشابه للسيّد المرتضى .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5827
صفحه از 580
پرینت  ارسال به