209
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۶۴۲.امام صادق عليه السلام: هر چيزى كه خداوند عزّ وجلّ پيامبرش را با آن، سرزنش كرده است - يعنى همان چيزهايى كه در قرآن آمده است - ، مانند اين سخن خداوند كه: (و اگر تو را استوار نمى‏داشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى) ، مقصود از آن ، [سرزنش كردنِ ]ديگران است.

۱۶۴۳.امام رضا عليه السلام - در باره آيه (خدا تو را ببخشايد! چرا به آنها اجازه دادى) - : اين از جمله آياتى است كه طبق ضرب المثلِ «به در مى‏گويم كه ديوار بشنود» نازل شده است. خداوند عزّ وجلّ با اين آيه [در ظاهر،] پيامبرش را مخاطب قرار داده ؛ امّا [در واقع،] مرادش امّت اوست. همچنين است اين سخن خداوند متعال: (اگر شرك ورزى ، حتماً كردارت تباه مى‏گردد و مسلّماً از زيانكاران خواهى بود) و اين سخن خداى عزّ وجلّ : (و اگر تو را استوار نمى‏داشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى) .

۱۶۴۴.الكافى - به نقل از حريز - : اسماعيل پسر امام صادق عليه السلام پول‏هايى داشت و مردى قريشى تصميم داشت به يمن برود. اسماعيل به پدرش گفت: پدر جان! فلانى مى‏خواهد به يمن برود. من فلان مبلغ پول دارم. آيا صلاح مى‏دانيد كه آنها را به او بدهم تا برايم از يمن مقدارى كالا بخرد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: «پسرم! خبر ندارى كه او ميخوارى مى‏كند؟»
اسماعيل گفت: مردم اين طور مى‏گويند.
فرمود: «پسرم! اين كار را نكن».
اسماعيل از دستور پدرش سر پيچيد و پول‏هايش را به آن قريشى داد و او همه آنها را از بين برد و چيزى براى اسماعيل نياورد. در آن سال، اسماعيل با پدرش امام صادق عليه السلام به حج رفت. امام عليه السلام مشغول اعمال حج شد. اسماعيل هم مشغول اعمال شد و در حالى كه طواف مى‏كرد، مى‏گفت: خداوندا به من [در قبال آن‏] اجر بده و جايگزينى [از آن مال‏] برايم مقرّر فرما.
امام صادق عليه السلام كنار اسماعيل آمد و از پشت سر دست او را فشرد و به او فرمود: «ساكت باش، پسرم! به خدا سوگند، هيچ حجّتى بر خدا ندارى، و حقّى هم ندارى كه برايت اجرى در نظر بگيرد و جاى‏گزينى مقرّر فرمايد. به تو خبر رسيد كه او ميخوار است و در عين حال به او اعتماد كردى».
اسماعيل گفت: پدر جان! من نديدم كه او ميخوارگى كند. من از مردم شنيدم كه چنين مى‏گويند.
فرمود: «پسرم! خداوند عزّ وجلّ در كتابش مى‏فرمايد: (به خدا ايمان دارد و [سخن‏] مؤمنان را تصديق مى‏كند) مى‏فرمايد: حرف خدا را و حرف مؤمنان را صادق مى‏داند. وقتى مؤمنان نزد تو گواهى دادند، آنها را تصديق كن، و به ميخوار، اعتماد مكن. خداى عزّ وجلّ در كتابش مى‏فرمايد: (اموالتان را به بى‏خردان ندهيد). چه بى‏خردى، بى‏خردتر از ميخوار!؟ ميخوار، اگر خواستگار كند، به او دختر داده نمى‏شود و اگر شفاعت كند، شفاعتش پذيرفته نمى‏شود، و براى امانتدارى، به او اعتماد نمى‏شود. هر كس او را امين بداند و پيش او امانتى بگذارد و او امانت را از بين ببرد، بر خداوند، لازم نيست در ازاى نابودى مالش، به او پاداش مى‏دهد و جاى‏گزينى براى آن مقرّر فرمايد».


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
208

۱۶۴۲.عنه عليه السلام : ما عاتَبَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِهِ عَلى‏ نَبِيِّهِ صلى اللَّه عليه و آله فَهُوَ يَعني بِهِ ما قَد مَضى‏ فِي القُرآنِ ، مِثلُ قَولِهِ: (وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيًْا قَلِيلاً)۱عَنى‏ بِذلِكَ غَيرَهُ .۲

۱۶۴۳.الإمام الرضا عليه السلام - في قَولِهِ تَعالى‏ : (عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ)۳- : هذا مِمّا نَزَلَ بِإِيّاكِ أعني وَاسمَعي يا جارَةُ ، خاطَبَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِذلِكَ نَبِيَّهُ وأرادَ بِهِ اُمَّتَهُ ، وكَذلِكَ قَولُهُ تَعالى‏: (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَسِرِينَ)۴وقَولُهُ عزّ وجلّ : (وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيًْا قَلِيلاً) .۵

۱۶۴۴.الكافي عن حريز : كانَت لإِسماعيلَ بنِ أَبي عَبدِاللَّهِ عليه السلام دَنانيرُ وَأرادَ رَجُلٌ مِن قُرَيشٍ أَن يَخرُجَ إلى اليَمَنِ ، فَقالَ إسماعيلُ : يا أبَتِ ، إنَّ فُلاناً يُريدُ الخُروجَ إلى اليَمَنِ وَعِندي كَذا وَكَذا دينارٌ أَفَتَرى أَن أَدفَعَها إلَيهِ يَبتاعُ لي بِها بِضاعةً مِنَ اليَمَنِ؟ فَقالَ أَبو عَبدِاللَّهِ عليه السلام : يا بُنَيَّ ، أَما بَلَغَكَ أَنَّهُ يَشرَبُ الخَمرَ؟ فَقالَ إسماعيلُ : هَكَذا يَقولُ النَّاسُ ! فَقالَ : يا بُنَيَّ ، لا تفعَل . فَعَصى إسماعيلُ أَباهُ ، وَدَفَعَ إلَيهِ دَنانيرَهُ فَاستَهلَكَها وَلَم يَأتِهِ بِشَي‏ءٍ مِنها . فَخَرَجَ إسماعيلُ وَقُضيَ أَنَّ أَبا عَبدِاللَّهِ عليه السلام حَجَّ وَحَجَّ إسماعيلُ تِلكَ السَّنَةَ ، فَجَعَلَ يَطوفُ بِالبَيتِ وَيَقولُ : اللَّهُمَّ أجُرني وَأَخلِف عَلَيَّ . فَلَحِقَهُ أَبو عَبدِاللَّهِ عليه السلام فَهَمَزَهُ بيَدِهِ مِن خَلفِهِ فَقالَ لَهُ : مَه يا بُنَيَّ ! فَلا وَاللَّهِ مالَكَ عَلى اللَّهِ هَذا حُجَّةٌ وَلا لَكَ أَن يَأجُرَكَ ، وَلا يُخلِفُ عَلَيكَ وَقَد بَلَغَكَ أَنَّهُ يَشرَبُ الخَمرَ فَائتَمَنتَهُ ، فَقالَ إسماعيلُ : يا أَبَتِ ، إنّي لَم أَرَهُ يَشرَبُ الخَمرَ ، إنَّما سَمِعتُ النَّاسَ يَقولونَ . فَقالَ : يا بُنَيَّ إنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ يقولُ في كِتابِهِ : (يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ)۶ ؛ يَقولُ : يُصَدِّقُ اللَّهَ وَيُصَدِّقُ لِلمُؤمِنينَ ، فَإِذا شَهِدَ عِندَكَ المُؤمِنونَ فَصَدِّقهُم ، وَلا تَأتَمِن شارِبَ الخَمرِ فَإِنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ يَقولُ في كِتابِهِ : (وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَآءَ أَمْوَ لَكُمُ)۷ ، فَأَيُّ سَفيهٍ أَسفَهُ مِن شارِبَ الخَمرِ ، إِنَّ شارِبَ الخَمرِ لا يُزَوَّجُ إِذا خَطَبَ ، وَلا يُشَفَّعُ إِذا شَفَعَ ، وَلا يُؤمَّنُ عَلى أَمانَةٍ ، فَمَنِ ائتَمَنَهُ عَلى أَمانَةٍ فَاستَهلَكَها لَم يَكُن لِلَّذي ائتَمَنَهُ عَلى اللَّهِ أَن يَأجُرَهُ وَلا يُخلِفَ عَلَيهِ .۸

1.الإسراء : ۷۴ .

2.الكافي: ج ۲ ص ۶۳۱ ح ۱۴ ، تفسير العيّاشي: ج ۱ ص ۱۰ ح ۵ عن ابن أبي عمير عمّن حدّثه .

3.التوبة : ۴۳ .

4.الزمر : ۶۵ .

5.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۲۰۲ ح ۱ عن عليّ بن محمّد بن الجهم .

6.التوبة : ۶۱ .

7.النساء : ۵ .

8.الكافي : ج ۵ ص ۲۹۹ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۴۷ ص ۲۶۷ ح ۳۸ وراجع : الكافي : ج ۶ ص ۳۹۸ ح ۹ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5757
صفحه از 580
پرینت  ارسال به