۱۵۸۵.مجمع البيان - به نقل از ابو بصير - : از امام باقر عليه السلام در باره آيه : (كسانى كه گفتند: «پروردگار ما اللَّه است» ، سپس پايدارى ورزيدند) پرسيدم . فرمود: «به خدا سوگند كه آن ، همين عقيدهاى است كه شما داريد و (اگر بر اين راه ، پايدارى مىكردند ، آنان را آبى گوارا مىنوشانديم) .
۱۵۸۶.تهذيب الأحكام - به نقل از محمّد بن عمرو بن سعيد ، از يكى از راويان شيعه - : زنى پيش عمر آمد و گفت : اى امير مؤمنان! من ، زناكردهام . بر من ، حدّ خداوند را جارى ساز .
عمر ، فرمان به سنگسار كردنِ او داد . امير مؤمنان ، على عليه السلام ، حضور داشت . فرمود : «از او بپرس كه چگونه زنا كرده است» .
عمر از وى پرسيد . زن گفت : من در بيابان بودم كه به تشنگىِ سختى گرفتارشدم . خيمهاى ديدم و به سوى آن رفتم . در خيمه با مردى بيابانى رو به رو شدم . از وى آب خواستم . از دادن آب به من امتناع ورزيد ، مگر با اين شرط كه به وى تسليم گردم . به وى پشت كردم و فرار نمودم . تشنگىِ من فزونى يافت ، به گونهاى كه چشمهايم به گودى نشست و از زبان افتادم . وقتى تشنگىام به نهايت رسيد ، نزد وى بر گشتم . او به من آب داد و با من نزديكى نمود .
على عليه السلام فرمود : «اين ، همان است كه خداوند عزّ وجلّ در باره آن مىفرمايد : (كسى كه [ براى حفظ جان خود ، به انجام دادن گناهى] ناچار شود ، بى آن كه ستمكار و متجاوز باشد ، بر او گناهى نيست) . اين زن ، ستمكار و متجاوز نيست» . پس رهايش كرد برود .
سپس عمر گفت : اگر على نبود ، عُمَر نابود مىگشت .
۱۵۸۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله - در باره اين سخن خداى متعال : (و هر كه حكمت يابد ، خيرى فراوان يافته است) - : حكمت ، همان قرآن است .