۱۵۳۸.تفسير ابن كثير - به نقل از ابن عبّاس، در تفسير «مثانى» - : آيات قرآن، شبيه به هم هستند و برخى از آنها به ديگرى ارجاع مىشوند.
۱۵۳۹.تفسير الطبرى: از سعيد بن جبير در باره اين سخن خداوند: (كتابى مشابه)، نقل شده است كه گفت: آيات قرآن، شبيه هم هستند، و برخى، برخى ديگر را تأييد مىكنند، و برخى، راهنماى برخى ديگرند.
۳ / ۲
آيات قرآن، يكديگر را تكذيب نمىكنند
۱۵۴۰.الاحتجاج - به نقل از اصبغ بن نباته - : امير مؤمنان عليه السلام بر بالاى منبر كوفه، براى ما سخنرانى كرد و حمد خدا گفت و او را ستود و آن گاه فرمود: «از من بپرسيد. درون من، آكنده از علم است» .
ابن كوّاء برخاست و گفت: اى امير مؤمنان (والذَّ رِيَتِ ذَرْوًا) چه معنايى دارد؟
فرمود: «ذاريات، بادها هستند».
پرسيد: (فَالْحَمِلَتِ وِقْرًا)، يعنى چه؟
فرمود: «منظور، ابرهايند».
پرسيد: (فَالْجَرِيَتِ يُسْرًا ) چه؟
فرمود: «كشتىهايند» .
پرسيد: (فَالْمُقَسِّمَتِ أَمْرًا ) چه؟
فرمود: «فرشتگان اند» .
گفت: اى امير مؤمنان! در كتاب خدا، چيزهايى پيدا كردم كه همديگر را نقض مىكنند.
فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند، اى ابن كوّا! كتاب خدا، بخشىهايى از آن، بخشهاى ديگر را تأييد مىكنند، و همديگر را نقض نمىكنند. هر چه مىخواهى، بپرس».
گفت: اى امير مؤمنان! شنيدهام كه قرآن مىگويد: (سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها) و در آيه ديگرى مىگويد: (پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب) و در آيه ديگر گفته است: (پروردگار مشرق و مغرب).
فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند، اى ابن كوّا! اين، مشرق و اين، مغرب است. امّا اين سخن خداوند: (پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب) چون مشرق زمستان، جدا و مشرق تابستان، جداست. آيا اين را از دور و نزديك شدن خورشيد نمىفهمى؟ امّا اين سخن خداوند: (پروردگار مشرقها و مغربها)، چون خورشيد، سيصد و شصت برج دارد كه خورشيد هر روز، از يك برج طلوع مىكند و در برج ديگرى غروب مىكند، و ديگر به آن بر نمىگردد، مگر در آينده در همان روز» .
ابن كوّا را در جنگ نهروان ديديم . به او گفتند: مادرت به عزايت بنشيند! ديروز از امير مؤمنان سؤال مىكردى و امروز با او مىجنگى؟ بعد ديديم مردى به او تاخت و ضربهاى بر وى زد و او را كشت.