به ياد آر هنگامى را كه او به پدر و قومش گفت : اين مجسمههايى كه شما ملازم آنها شدهايد ، چيستند ؟)(إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ .۱
به ياد آر هنگامى را كه او به پدر و قومش گفت : چه چيزى را مىپرستيد ؟)
ج - جدال با ستارهپرستان
(فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّيْلُ رَءَا كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّى فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ الْأَفِلِينَ * ... وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَجُّونِّى فِى اللَّهِ وَقَدْ هَدَلنِ ... .۲
وقتى شب بر او پرده افكند ، ستارهاى را ديد و گفت : اين پروردگار من است . وقتى آن ستاره غروب كرد ، گفت : من غروبكنندهها را دوست ندارم ... قومش با او به احتجاج پرداختند . گفت : با من در باره خداوند محاجه مىكنيد ، در حالى كه خداوند مرا هدايت كرده است؟)
د - مجادله با نمرود
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَآجَّ إِبْرَ هِيمَ فِى رَبِّهِ ... فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ ؛۳
آيا خبر نيافتى از آن كسى كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجّه مىكرد ... خداوند خورشيد را از مشرق مىآورد ، پس تو آن را از مغرب بياور).
از روشى كه حضرت ابراهيم عليه السلام در اين مجادله به كاربرده است، استفاده مىشود كه مجادل ، حق دارد از حجّتى به حجّت ديگر منتقل شود.۴گفتنى است كه مجادله آن حضرت در فضاى بتكده و شكستن بتها و گذاشتن تبر بر دوش بت بزرگ نيز از نمونههاى جدال احسن شمرده مىشود كه به زيبايى در آيات سوره انبيا ترسيم