89
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

دیگر این که علّامه نظریه خود را در مورد همه جانداران مطرح کرده است، در حالی که این بحث در خصوص انسان، آن هم انسان عاقل و بالغ که بر اساس فکر و اندیشه و اراده و اختیار عمل می‌کند صادق است. حیوانات و کودکان بر اساس غریزه عمل می‌کنند نه فکر و اراده و اختیار۱، اما اِشکال اساسی این است که «ادراکات اعتباری بر خلاف ادراکات حقیقی ادراکات موقت و غیر جاویدند و تقریباً حرف به اینجا می‌رسد که اخلاق و دستور نمی‌تواند جاوید باشد. بله ایشان می‌گویند که اصول اعتبارات [باقی است] و یک سلسله اصول برای اعتبارات قائل هستند و بقیه همه متغیر هستند. این اعتبارات ثابت مثل اصل اعتبارات وجوب و یا اصل استخدام و نظایر آنها هم که ایشان قائل هستند، در بحث «جاودانگی اخلاق» دردی را دوا نمی‌کند».۲ «در این مطلب شکی نیست که بایدهای فردی و جزئی، نسبی هستند و نسبت به افراد متغیرند … [اما] در باب اخلاق، مسئله این است که آیا یک سلسله بایدهای کلّی و مطلق که همه انسان‌ها مانند یکدیگر در آنجا حکم می‌کنند، داریم یا نه؟ که هر وجدانی درباره آنها حکم یکسان داشته باشد و همه ملهم به آن باشند: (فالهمها فجورها و تقواها)۳، (و اوحینا الیهم فعل الخیرات)۴… حکمت عملی بالاخره حکمت است و حکمت مربوط به امور کلّی است، پس حکمت عملی به بایدهای کلّی باید تفسیر شود… اساساً مسائل اخلاقی را از چه راه می‌شود ثابت کرد؟… آقای طباطبایی تصریح می‌کنند که اینها برهان‌بردار نیست، برهان در امور اعتباری نمی‌آید، تنها از راه لغویت می‌شود اینها را ثابت کرد، یعنی اگر ذهن چیزی را اعتبار می‌کند، برای هدف و مقصدی است».۵

1.. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۲۸.

2.. همان، ص ۷۳۰.

3.. سورۀ شمس، آیۀ ۸.

4.. سورۀ انبیاء، آیۀ ۷۳.

5.. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۳۱.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
88

دوستی را در او تعبیه کرده است، همچنان که مفهوم باید و نباید و خوب و بد را تعبیه کرده است».۱

آخرین نکته نظریه علّامه، اصل اِستخدام است که بر اساس آن، انسان، همان‌طور که قوای خود را در اهداف خود به کار می‌گیرد، افراد و اشیاء خارجی را هم در خدمت خویش می‌گیرد و رابطه عینی خود و قوای خود را در میان خود و اشیای خارجی اعتبار می‌کند:

این اعتبار، اختصاص به مواد خارجی و جمادات و نباتات و اینها ندارد، انسان به هر انسانی هم به چشم استخدام نگاه می‌کند و این را هم یک اعتبار عمومی و یک امر فطری برای انسان می‌دانند که انسان بالطبع استثمارگر آفریده شده است.۲

شهید مطهری ضمن پذیرش اصل دیدگاه علّامه و راسل و ردّ دیدگاه افلاطون و متکلمان امامیه و معتزله، اِشکالاتی هم بر نظریه راسل و علّامه وارد می‌کند و سپس نظر نهایی خود را مطرح می‌کند. اِشکالی که به راسل می‌گیرد این است که «راسل به اصل من دوست دارم به عنوان یک فرد، آن هم یک فردی که تنها به منافع مادی و جسمانی می‌اندیشد، توجه کرده است، اما به اصل من دوست دارم برای خودم به عنوان فردی که کرامت والای روح خود را احساس می‌کند، یا اصل من دوست دارم، به عنوان فردی که مصالح نوع را دوست می‌دارد، توجه نکرده است.۳

نسبت به علّامه هم چند اِشکال مطرح می‌کند. یکی این که «نقص کار آقای طباطبایی این است که این را به حرف قدمای خود ما مربوط نکرده‌اند».۴ اِشکال

1.. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۲۵.

2.. همان، ص ۷۲۶.

3.. همان.

4.. همان، ص ۷۲۳.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5298
صفحه از 207
پرینت  ارسال به