87
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

شهید مطهری در مقام توضیح نظریه علّامه طباطبایی و مقایسه آن با دیدگاه متکلمان امامیه و معتزله، دیدگاه افلاطون را با دیدگاه راسل مقایسه می‌کند؛ زیرا دیدگاه متکلمان را شبیه دیدگاه افلاطون و دیدگاه علّامه را شبیه دیدگاه راسل می‌داند. افلاطون، حکمت نظری و حکمت عملی را مثل هم و ناظر به حقیقت می‌داند و خیر اخلاقی را مستقل از انسان و امری حقیقی می‌داند، در حالی که راسل خوب و بد را مربوط به اهداف و مقاصد ما می‌داند و با توجه به این که اهداف انسان‌ها متفاوت است، خوبی و بدی نسبی خواهد بود. پس خوبی، صفتی واقعی در فعل نیست.۱

مسئله بایدها و خوبها و بدها در واقع، بیان‌کننده رابطه انسان با یک فعل معین است و ناشی از احساسات انسان است، یعنی طبیعت یک غایتی را می‌خواهد، بعد انسان در دستگاه شعور و ادراکش متناسب با آن خواسته، یک احساساتی پیدا می‌کند، آن وقت همان چیزی که مطلوب طبیعت است، در احساسات خودش می‌خواهد و آخرش برمی‌گردد به این که «من دوست دارم» و وقتی مسئله «من دوست دارم» است، دلیل نمی‌شود که دیگری هم همین‌جور دوست داشته باشد، دیگری ممکن است چیز دیگری را دوست داشته باشد. پس برای من یک چیز خوب است و برای دیگری چیز دیگر، برای مردم زمان گذشته آن چه که دوست داشتند خوب بود و برای مردم زمانهای بعد چیزهای دیگر»،۲ اما ریشه این دوست داشتنِ انسان‌ها چیست؟ «انسان چیزی را دوست دارد که آن چیز برای حیات او ولو از جنبه خاص مفید و نافع باشد. به بیان دیگر، طبیعت همواره به سوی کمال خود می‌شتابد و برای این که انسان را در آن چه به وسیله اراده و اختیارصورت می‌گیرد وادار به عمل نماید شوق و علاقه و

1.. نک: مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۲۲.

2.. همان، ص ۷۲۳.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
86

ممکن است بگوییم بعضی از افعال نه دارای حسن ذاتی است و نه دارای قبح ذاتی). معنای این حرف این است که حُسن و قُبح یک صفت عینی است در اشیاء و ذاتی است در اشیاء و ذاتی هم لا یتخلّف و لا یختلف و تا عالم عالم است حسن حسن است و قبح قبح. عقل هم به حکم بداهت عقلی که جای بم و لم در آن نیست حکم می‏کند آن چه خوب است باید انجام داد و آن چه بد است باید ترک کرد. این بیانی است که برای جاوید بودن اخلاق ممکن است ذکر شود و معمولاً هم به همین ذاتی بودن حُسن و قُبح استناد می‏شود و حُسن و قُبح به عنوان یک صفت عینی تلقی می‏شود، اما این مطلب را می‏توان مورد خدشه قرار داد. خود حکمای ما اگرچه این مطلب را بحث نکرده‏اند، ولی بنای کلامشان بر این است، می‏بینید که در منطق، استناد به حُسن و قُبح را از قبیل استناد به «مشهورات» می‏دانند که به درد جدل و خطابه می‏خورد و حتی به این نکته هم توجه شده است که این حُسن و قُبح‏ها نزد ملل و اقوام گوناگون مختلف است. از این‌رو، می‏گویند «کقبح ذبح الحیوانات عند اهل الهند» ولی بیش از این بحث نمی‏کنند و نمی‏گویند چرا حُسن و قُبح را ما از مبادی برهان نمی‏گیریم و توضیح نمی‏دهند که چرا با قضایای ریاضی فرق می‏کند و ملاک این فرق چیست؟ همین‏قدر می‏گویند حُسن و قُبح از احکام عقل عملی است، ولی خوب، معلوم است که عقل عملی برای توسل به یک مقصود این معانی را برای انسان می‏سازد. به هر حال بیش از این تشریح نکرده و توضیح نداده‏اند. در میان حکمای ما آن کسی که از همه بیشتر در این‏باره بحث کرده‏اند، آقای طباطبایی هستند در مقاله ششم‏ اصول فلسفه‏ بعضی قسمت‌های این بحث برای ما قابل قبول نبود و نیست.۱

1.. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۱۶.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5311
صفحه از 207
پرینت  ارسال به