85
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

تفاوت میان حکمت عملی با حکمت نظری، یا تفاوت اخلاق با حقیقت، یا تفاوت بایدها و نبایدها با هست‌ها و نیست‌ها می‌پردازد. او می‌گوید:

… زیرا حکمت نظری بیان می‌کند حقایق را آن‌ چنان که هستند، ولی حکمت عملی محدود به انسان است و بحث در آن مربوط به بایدهاست و این‌که انسان باید اینجور رفتار کند یا آن جور رفتار کند، یعنی ماهیت حکمت عملی ماهیت انشاء است… ولی ماهیت حکمت نظری ماهیت اخباری است… ولی در اخلاق، اخبار و مطابقت با واقع در کار نیست.۱

وی در ادامه، دیدگاه متکلمان امامی و معتزلی را در باب جاودانگی اصول اخلاقی، بر اساس واقعی و ذاتی دانستن حُسن و قُبح افعال، رد می‌کند و تصریح می‌کند که حکمای اسلامی حُسن و قُبح را از مشهورات می‌دانند، ولی به علت این مطلب که چرا چنین است و در نتیجه، نمی‌تواند از مبادی برهان باشد و این‌که احکام عقل عملی با احکام عقل نظری چه تفاوتی دارد که قضایای عقل عملی نمی‌تواند برهانی باشد اشاره نمی‌کنند. ایشان می‌گوید علّامه طباطبایی از جمله حکیمانی است که این بحث را به تفصیل بحث کرده و به علت آن اشاره کرده است. او می‌گوید:

در باب اخلاق، اگر کسی قائل به جاوید بودن بشود، ممکن است بیان جاوید بودنش به این صورت باشد که اخلاق را با آن چه که اصطلاحا «حقیقت» می‏نامیم یکی بداند، به این معنی که بگوید اخلاق خوب، رفتار خوب، به این معناست که این اخلاق و این رفتار در ذات خودش متصف به یک صفتی است که آن صفت حسن است؛ رفتار دیگری در ذات خودش متصف به یک صفتی است که آن صفت قبح است. پس هر فعلی یا دارای حسن ذاتی است و یا دارای قبح ذاتی (البته،

1.. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۳، ص ۷۱۲.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
84

عدم ملائمت و موافقت او با قوه مدرکه می‌باشد و چون هر فعل اختیاری ما با استعمال نسبت «وجوب» انجام می‌گیرد پس ما هر فعلی را که انجام می‌دهیم به اعتقاد این‌که به مقتضای قوه‏‏ فعّاله است انجام می‌دهیم، یعنی فعل خود را پیوسته ‏ملائم و سازگار با قوه‏‏ فعّاله می‌دانیم و همچنین ترک را ناسازگار می‌دانیم. در مورد فعل، فعل را «خوب» می‌دانیم و در مورد ترک، فعل را «بد» می‌دانیم. از این بیان نتیجه گرفته می‌شود: خوب و بد «حُسن و قُبح در افعال» دو صفت اعتباری هستند که در هر فعل صادر و کار انجام گرفته، اعم از فعل انفرادی و اجتماعی، معتبرند و پوشیده نماند که «حسن» نیز مانند «وجوب» بر دو قسم است: حسنی که صفت فعل است فی نفسه و حسنی که صفت لازم و غیر مختلف فعل صادر است چون وجوب عام و بنا براین ممکن است که فعلی بحسب طبع بد و قبیح بوده و باز از فاعل صادر شود، ولی صدورش ناچار با اعتقاد «حسن» صورت خواهد گرفت‌.۱

بر اساس این عبارت‌ها، حُسن و قُبح افعال نیز امری اعتباری است که انسان‌ها اضطراراً آن را اعتبار می‌کنند. این اعتبار بر اساس ‏ملائمت و منافرت افعال با طبیعت و قوای انسان است، به این صورت که برای فعلی که ‏ملائم با طبع ماست خوب را اعتبار می‌کنیم و برای فعلی که منافر با طبع ماست، بد را اعتبار می‌کنیم و از این‌رو، علّامه تصریح می‌کند که حُسن و قُبح نسبی است. البته، انسان ممکن است فعلی که ‏ملائم باطبع همه انسان‌هاست و از این‌رو، به طور عمومی خوب برای آن اعتبار شده است را ترک کند، اما او برای این ترک هم، بر اساس مصلحتی خاص، اعتباری خاص انجام می‌دهد و آن را خوب می‌بیند و پس از این اعتبار خوبی خاص، به آن مبادرت می‌ورزد.

شهید مطهری در کتاب جاودانگی اصول اخلاقی، در مورد این مطلب که چرا برخی اخلاق را جاودانه نمی‌دانند و میان اخلاق و واقعیت تفاوت قائل می‌شوند، به

1.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۳۱۷۔۳۱۸.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5324
صفحه از 207
پرینت  ارسال به