83
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

در مرحله صدور از فاعل مى‏باشد و عمومى است و اوصاف نامبرده صفت فعل فى نفسه مى‏باشند و خصوصى هستند و اگر چه آنها نیز مانند وجوب عمومى اعتبارى عملى بوده و از محصولات كارخانه‏‏ فعّالیت انسان مى‏باشند ولى اعتبار آنها بسى متأخر از اعتبار وجوب عام است.‏۱

علّامه دومین امر اعتباری پیش از اجتماع را حُسن و قُبح و خوبی و بدی افعال معرفی می‌کند. همه توضیحات علّامه در این مورد، حدود یک صفحه است که در اینجا نقل می‌کنیم:

اعتبار دیگری که می‌توان گفت زائیده بلا فصل اعتبار وجوب عام می‌باشد اعتبار حُسن و قُبح است که انسان قبل الاجتماع نیز اضطراراً آنها را اعتبار خواهد نمود. تردید نیست که ما بسیاری از حوادث طبیعی را دوست داریم و چون «خوب» می‌دانیم دوست داریم و حوادث دیگری را دشمن داریم و چون «بد» می‌دانیم دشمن داریم. بسیاری از اندام‌ها و مزّه‌ها و بوی‌ها را از راه ادراک حسی نه از راه خیال، خوب می‌شماریم و بسیاری دیگر را مانند آواز الاغ و مزّه تلخی و بوی مردار «بد» می‌شماریم و تردید نداریم، ولی پس از تأمل نمی‌توان خوبی و بدی آنها را مطلق انگاشته و به آنها واقعیت مطلق داد؛ زیرا می‌بینیم جانوران دیگری نیز هستند که روش آنها بخلاف روش ما می‌باشد. الاغ آواز خود را دلنواز پنداشته و از او لذت می‌برد و جانورانی هستند که از فاصله‌‌های دور به بوی مردار می‌آیند و یا مثلاً از مزه شیرینی نفرت دارند. پس باید گفت دو صفت «خوبی» و «بدی» که خواص طبیعی حسی پیش ما دارند «نسبی» بوده و مربوط به کیفیت ترکیب سلسله اعصاب یا مغز ما مثلاً می‌باشند. پس می‌توان گفت که خوبی و بدی که در یک خاصه طبیعی است ملائمت و موافقت یا

1.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۱۹۹.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
82

«وجوب» است و این نخستین حلقه دامی است که انسان در میان‏‏ فعّالیت خود با تحریک طبیعت گرفتار او می‌شود. ۲) اعتبار وجوب، اعتباری است عمومی که هیچ فعلی از او استغنا ندارد. پس هر فعلی که از فاعلی صادر می‌شود با اعتقاد «وجوب» صادر می‌شود.۱

توضیح این که میان انسان (و قوّه‏‏ فعّاله و اراده او) با آثارش مثل حرکت دست و برداشتن غذا و حرکت دهان و فک‌ها ارتباط ضروری وجود دارد. حال انسان در حالت گرسنگی همین ضرورت را میان خودش و صورت احساسی و حالت سیر شدن اعتبار می‌کند و می‌گوید: من «باید» سیر شوم.۲ علّامه طباطبایی می‌گوید:

چنان‌كه روشن است، در این فكر نسبت باید از میان قوه‏‏ فعّاله و حركتى كه كار اوست برداشته شده و در میان انسان و سیرى (خواهان و خواسته) گذاشته شده كه خود یك اعتبارى است و در نتیجه سیرى صفت وجوب پیدا كرده پس از آنكه نداشت‏.۳

علّامه این وجوب فعل را در مرحله صدور آن از فاعل و وجوبی عام دانسته و درمورد فرق آن با وجوبی که از احکام خمسه است و مربوط به فعل است و نه صدور فعل از فاعل می‌گوید:

پوشیده نماند كه اوصاف دیگرى كه گاهى افعال از قبیل اولویت و حرمت و مانند آنها پیدا مى‏كنند، چنان‌كه فقها افعال را به پنج قسم واجب و حرام و مستحب و مكروه و مباح قسمت كرده‏اند، دخلى به این وجوب كه مورد بحث ما مى‏باشد، ندارند؛ زیرا وجوبِ موردِ بحث ما نسبت و صفت فعل

1.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۳۱۵۔۳۱۶.

2.. «و پس از آن، ضرورت و باید را میان خودش و خوردن غذا اعتبار می‌کند و می‌گوید: من باید غذا بخورم. سپس باید را میان خودش و نانی که پیش رویش قرار دارد اعتبار می‌کند و می‌گوید: من باید این نان را بخورم»

3.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۱۸۸.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5328
صفحه از 207
پرینت  ارسال به