81
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

(احساسات درونى) متبدل مى‏شوند».۱

علّامه طباطبایی به این دلیل که برهان، به حقایق و هست‌ها و نیست‌ها مربوط است، آن را در خصوص اعتباریات جاری نمی‌داند: «در مورد اعتباریات نمی‌توان دست توقع به‌سوی برهان دراز کرد؛ زیرا مورد جریان برهان حقایق می‌باشد و بس».۲

علّامه طباطبایی با بحث اعتباریات درصدد تحلیل امور متعددی همچون افعال اختیاری انسان، حُسن و قُبح افعال انسان، پیدایش برخی نهادهای اجتماعی مانند مالکیت و ریاست است، اما آن چه در بحث ما مهم است حُسن و قُبح افعال است. البته، پیش از آن به چگونگی تحلیل افعال اختیاری بر اساس بایدهای اعتباری، اشاره‌‌ای خواهیم داشت.

علّامه، اعتباریات را دو قسم می‌کند: اعتباریات پیش از اجتماع و اعتباریات پس از اجتماع؛ متعلق اعتباریات نوع اول، قائم به شخص هستند و متعلق اعتباریات قسم دوم، قائم به نوع مجتمع.۳ او باید و وجوبی که بر اساس آن، افعال اختیاری انسان تحلیل می‌شود و نیز حُسن و قُبح افعال را از قسم اعتباریات پیش از اجتماع دانسته و درباره بحث اوّل، می‌گوید:

انسان در نخستین‌ بار بکار انداختن قوای‏‏ فعّاله خود نسبت ضرورت و وجوب (باید) را میان خود و میان صورت احساسی خود که به نتیجه عمل تطبیق می‌نماید، می‌گذارد و حال آن‌که این نسبت بحسب حقیقت در میان قوای‏‏ فعّاله و حرکات حقیقی صادره آنها جای دارد، پس نسبت نامبرده اعتباری خواهد بود و از این‌جا روشن می‌شود: ۱) نخستین ادراک اعتباری از اعتباریات عملی که انسان می‌تواند بسازد همان نسبت

1.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۱۵۹.

2.. همان، ص ۳۱۴.

3.. همان، ص ۳۱۵.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
80

علّامه طباطبایی حُسن و قُبح افعال را مانند دیگر فلاسفه، ذاتی و عقلی نمی‌داند، اما او تقریر جدیدی درباره حُسن و قُبح ارائه می‌کند که به نظریه اعتباریات مشهور است. شهید مطهری معتقد است که هرچند علّامه طباطبایی این نظریه را از مرحوم اصفهانی گرفته است، اما ریشه این بحث در ابن‌ سینا و فلاسفه اسلامی است.۱ او در مقدمه مقاله علّامه در باب ادراکات اعتباری، می‌گوید:

ادراكات اعتبارى فرض‌هایى است كه ذهن بمنظور رفع احتیاجات حیاتى آنها را ساخته و جنبه وضعى و قراردادى و فرضى و اعتبارى دارد و با واقع و نفس‌الامر سر و كارى ندارد … ادراكات اعتبارى نسبى و موقت و غیر ضرورى است.‏۲

علّامه طباطبایی بحث اعتباریات را با استعاره ماه برای زیباروی در شعر حافظ، آغاز می‌کند.۳ در این استعاره، شاعر با خیالش ادعا می‌کند که فرد زیبارو، ماه است. در اینجا اعتبار رخ می‌دهد؛ زیرا اعتبار یعنی حد چیزی را به چیز دیگر دادن در ظرف توهّم. علّامه می‌گوید:

این معانی وهمیه در ظرف توهّم مطابق دارند؛ اگر چه در ظرف خارج مطابق ندارند، یعنى در ظرف تخیل و توهّم برای مثال، انسان مصداق شیر یا ماه است؛ اگر چه در ظرف خارج چنین نیست، یعنى در پندار حدّ شیر یا ماه به‌ انسان داده شده؛ اگر چه در خارج از آن یك موجود دیگرى است.‏۴

همچنین می‌فرمایند: «این معانى قابل تغییر هستند و با تبدّل عوامل وجودى خود

1.. مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱۳، پاورقی ص۷۱۷.

2.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۱۳۸.

3.. «ماهی چو تو آسمان ندارد سروی چو تو بوستان ندارد» (علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ص ۲۸۱).

4.. علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، ص ۱۵۷.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5330
صفحه از 207
پرینت  ارسال به