25
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

شبیه به خود او شود.۱

در این عبارت، از خیر بودن خدا، منزّه بودن افعال خداوند از قبیح، مانند حسد، استنباط شده است.

افلاطون در محاوره فیلبوس دیدگاه‌‌های مطرح در باب خیر و شر را با استدلا‌‌‌ل‌های عقلی رد می‌کند و همه خیرات را به معرفت و حکمت برمی‌گرداند؛ زیرا معتقد است کسی که بداند خوب چیست به آن عمل هم می‌کند. به دیگر سخن، فضایل اخلاقی و همه خوبی‌ها لازمه معرفت به خوبی‌هاست.۲ بنابراین، خوبی افعال، امری واقعی است که عقل انسان می‌تواند بدان معرفت یابد.

از دیدگاه افلاطون درباره دو عالم محسوس و معقول (عالم مثل)، نیز می‌توان حُسن و قُبحِ ذاتی و عقلی را نتیجه گرفت. به عقیده او، همه حقایق این عالم - از جمله فضایل اخلاقی، مثل عدالت، شجاعت و عفت - در عالم مُثُل وجود دارد و عقل می‌تواند با تعقل، این حقایق مجرّد را در عالم مثل درک کند. حقایق عالم محسوس، از جمله فضایل اخلاقی، بهره‌‌ای از حقایق عالم مثل دارند و عقل، با شهود حقایق عالم مثل، درباره حقایق عالم محسوس داوری می‌کند.۳

ارسطو نیز در کتاب اخلاق نیکوماخوس با بررسی‌‌های عقلی در صدد تعیین فضایل و رذایل و خیر نهایی است. او فضیلت عقلی، یعنی معرفت و حکمت، را که با آموزش به دست می‌آید، از فضیلت اخلاقی و ملکات مثبت که حاصل‏‏ فعّالیت و تمرین است متمایز می‌کند و پس از بررسی‌‌های عقلی، فضیلت اخلاقی را حد وسط میان افراط و تفریط معرفی می‌کند.۴

1.. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۳، ص۱۷۲۵.

2.. نک: همان، ج۳، ص ۱۶۲۵۔۱۷۰۶.

3.. نک: همان، ج۳، ص ۱۵۴۸.

4.. نک: ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ص ۵۳، ۶۱.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
24

پس از اشاره‌‌ای به تاریخچه بحث، به طرح دیدگاه‌ها خواهیم پرداخت.

تاریخچه بحث

شاید قدیمی‌ترین پیشینه بحث حُسن و قُبح عقلی را بتوان در اشاره‌‌ای در محاوره اوثوفرون یافت. سقراط در این محاوره از اوثوفرون معنای دینداری را می‌پرسد و تعاریف او را یک به یک نقد می‌کند تا این که بحث به این تعریف او می‌رسد که «آن چه خدایان دوست دارند [اراده می‌کنند] موافق دین است».۱ سقراط می‌پرسد: «عملی که موافق دین است، بدان جهت محبوب خدایان است که موافق دین است، یا چون محبوب خدایان است، موافق دین شمرده می‌شود»۲ و خود در انتهای بحث نتیجه می‌گیرد: «پس چون موافق دین است، خدایان بدان علت آن را دوست دارند».۳ منظور سقراط این است که خواست خدایان و امر و نهی آنان موضوعیت ندارد، بلکه چون صفتی در این افعال هست که سبب دینی بودن و خوب بودن می‌شود، مورد امر خدایان قرار می‌گیرد. البته، این صفت را سقراط مشخص نمی‌کند، اما از جملات سقراط می‌توان نفی حُسن و قُبح شرعی را استنباط کرد.

افلاطون در محاوره تیمائوس نیز اشاره‌‌ای به خوب بودن صانعِ عالم و در نتیجه، اعمال خوب او کرده است و می‌گوید:

آن‌كه جهان و «عالم شدن» را به هم پیوست چه انگیزه‌ای برای این كار داشت. او نیک بود و نیک همیشه و در هر مورد و نسبت به همه از حسد بری است و چون از حسد بری بود، می‌خواست كه همه چیز تا حد امكان

1.. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۱، ص ۲۳۶.

2.. همان، ص ۲۳۷.

3.. همان، ص ۲۳۸.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5343
صفحه از 207
پرینت  ارسال به