والقبح العقلیین وهو أنّ الأشیاء هل هی حسنة أو قبیحة لذواتها أو لوجوه واعتبارات تقع علیها؟۱
در اینجا، ذاتی، قسم اوّل از اقسام حُسن و قُبح است و مراد از صفت، قسم سوم یعنی وجوه و اعتبارات است.
هر چند از تعابیری که از متکلمان امامیه و برخی معتزله نقل کردیم، روشن شد که همه آنان حُسن و قُبح را به هر سه معنا و در هر سه قسم قبول دارند، اما علّامه حلّی در عبارت بالا نقل میکند که معتزله بصره قسم اوّل و معتزله بغداد قسم سوم را قبول دارند. برخی شارحان در این زمینه پنج قول را نقل کردهاند: برخی قسم اوّل را قبول کردهاند، برخی قسم دوم، برخی قسم سوم و برخی هر سه قسم را و قول پنجم از ابوالحسین است که قبح را صفتی واقعی میداند و حُسن را انتفاء قبح دانسته و آن را سلبی معنا میکند.۲
یکی از اختلافات عدلیه در بحث حُسن و قُبح، تعیین محل نزاع عدلیه و اشاعره است. پیش از این در بحث از اشاعره دیدیم که متأخرین آنها سه معنای حُسن و قُبح را خارج از بحث دانستند و معنای چهارم، یعنی استحقاق مدح و ذم را موضع اصلی اختلاف دانستند. در میان امامیه هم از خواجه نصیر الدین طوسی به بعد، این تفسیر از حُسن و قُبح شایع شده است. آنان نیز موضع اصلی اثبات و انکار را حُسن و قُبح به معنای استحقاق مدح و پاداش یا مذمّت و کیفر دانستند. البته، محقق اردبیلی، هرچند اصل این تفسیر را پذیرفت، اما با این استدلال که کیفر و پاداش در مورد خداوند ممکن نیست، فعل حسن و قبیح را فعلی دانست که فاعلش مستحق مدح و ذم باشد نه پاداش و کیفر، اما شهید محمد باقر صدر و آیة اللّه جعفر سبحانی این تفسیر از حُسن و قُبح را نپذیرفتند. شهید صدر معتقد است حُسن و قُبح عقلی به