97
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

باشد و او بخواهد به آن هدف دست یابد و از طرفی، به هر طریقی (عقل یا شرع) فهمیده‌ایم كه تحقق این هدف بدون انجام افعال اختیاری خاصی ممكن نیست؛ در‌این‌صورت گفته می‌شود كه بین آن هدف و انجام این افعال رابطه ضرورت بالقیاس است. این ضرورت را می‌توانیم به‌صورت یك قضیه اخلاقی بیان كنیم كه فعل مزبور در آن، متعلَّق «باید» است و می‌گوییم: «برای تحقق آن معلول (قرب الهی) باید آن كار خاص را انجام داد»؛ یا مثلاً «باید راست گفت» كه مفاد آن، بیان ضرورتی است كه بین راست‌گویی و قرب الهی (كمال مطلوب انسان) برقرار است. درست به همان معنایی كه در علوم تجربی می‌گفتیم كه مثلاً «برای پیدایش آب باید اكسیژن و هیدروژن را با نسبت خاصی با هم تركیب كرد».۱

خلاصه این که آیة اللّه مصباح یزدی، نظریه اعتباری بودن باید را نمی‌پذیرند و معتقد‌ند مفاد بایدِ واقعی و اِخباری، ضرورت بالقیاس میان فعل اختیاری و هدف مطلوب انسان است. وقتی می‌گوییم: «باید به عدالت رفتار کرد» مقصود این است که رفتار عادلانه برای رسیدن به هدف خاصی ضرورت دارد و این ضرورت، امری واقعی و غیر اعتباری است که میان علت و معلول وجود دارد و مانند رابطه علت و معلول، از معقولات ثانیه فلسفی است.

‌آیة اللّه مصباح یزدی در فصل چهارم کتاب نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، به مفاهیم خوب و بد یا حُسن و قُبح می‌پردازند و مانند بحث از باید، دیدگاه اعتباریات علّامه طباطبایی را نمی‌پذیرند و معتقدند که حُسن و قُبح به انسان و عواطف و احساسات او و قرارداد و اعتبار عقل فردی یا جمعی برنمی گردد، بلکه حُسن و قُبح، مفاهیم حقیقی و خارجی هستند، ولی نه از سنخ مفاهیم ماهوی تا ما به ازاء عینی و مستقلی در خارج داشته باشند، همان‌طور که متکلمان امامی و

1.. مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص ۷۶۔۷۷.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
96

می‌کند، مثل این که می‌گوییم «باید به عدالت رفتار كرد» که مقصود این جمله اخباری این است: «عمل به عدالت واجب است». در مورد کاربرد اوّلِ «باید»، معتقدند که هرچند این گونه «باید»‌ها اموری اعتباری و حاکی از عواطف و احساسات گوینده‌‌اند، «اما تنها در صورتی موجه و معقول‌اند كه بر مبنای رابطه‌ای ضروری و واقعی میان فعل و نتیجه آن، اعتبار شده باشند».۱ در مورد کاربردِ دوم «باید»می‌گویند:

بعضی چنین گمان كرده‌اند كه مفهوم باید در قوانین طبیعی «حكایت از یك امر واقعی و خارجی می‌كند» و «صحیح بودن یا غلط بودن و صدق و كذب جملات مشتمل بر آنها را می‌توان به‌راحتی معلوم كرد»، اما بایدهایی كه در جملات اخلاقی مورد استفاده قرار می‌گیرند، اعتباری بوده و به‌هیچ‌رو نمی‌توان صدق و كذب، یا انطباق و عدم انطباق جملات مشتمل بر آنها را با خارج آزمود، اما حق آن است كه مفاد اصلی بایدهای ارزشی نیز، همان بیان رابطه علیت است. علیتی كه میان فعل اختیاری و هدف اخلاق یا حقوق وجود دارد … در ابتدای این فصل گفتیم كه یكی از مصادیق ضرورت بالقیاس در رابطه طرفینی علت و معلول است. وقتی علت تامه چیزی موجود بود، معلولش نیز ضروری الوجود می‌شود و هر‌جا معلول وجود داشت، علت آن نیز می‌بایست موجود باشد. اكنون باید توجه كرد كه رابطه علیت گاهی ممكن است بین دو امر حقیقی و عینی باشد؛ مثل آتش و حرارت كه نسبت به یكدیگر ضرورت بالقیاس دارند و گاهی ممكن است میان یک كار اختیاری و نتیجه آن باشد… فعل اختیاری انسان را وقتی با آثار مترتب بر آن می‌سنجیم، بین آنها رابطه ضرورت بالقیاس می‌یابیم؛ مثلاً اگر مطلوب انسان رسیدن به قرب الهی

1.. مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص ۷۴۔۷۵.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5256
صفحه از 207
پرینت  ارسال به