«وجوب» است و این نخستین حلقه دامی است که انسان در میان فعّالیت خود با تحریک طبیعت گرفتار او میشود. ۲) اعتبار وجوب، اعتباری است عمومی که هیچ فعلی از او استغنا ندارد. پس هر فعلی که از فاعلی صادر میشود با اعتقاد «وجوب» صادر میشود.۱
توضیح این که میان انسان (و قوّه فعّاله و اراده او) با آثارش مثل حرکت دست و برداشتن غذا و حرکت دهان و فکها ارتباط ضروری وجود دارد. حال انسان در حالت گرسنگی همین ضرورت را میان خودش و صورت احساسی و حالت سیر شدن اعتبار میکند و میگوید: من «باید» سیر شوم.۲ علّامه طباطبایی میگوید:
چنانكه روشن است، در این فكر نسبت باید از میان قوه فعّاله و حركتى كه كار اوست برداشته شده و در میان انسان و سیرى (خواهان و خواسته) گذاشته شده كه خود یك اعتبارى است و در نتیجه سیرى صفت وجوب پیدا كرده پس از آنكه نداشت.۳
علّامه این وجوب فعل را در مرحله صدور آن از فاعل و وجوبی عام دانسته و درمورد فرق آن با وجوبی که از احکام خمسه است و مربوط به فعل است و نه صدور فعل از فاعل میگوید:
پوشیده نماند كه اوصاف دیگرى كه گاهى افعال از قبیل اولویت و حرمت و مانند آنها پیدا مىكنند، چنانكه فقها افعال را به پنج قسم واجب و حرام و مستحب و مكروه و مباح قسمت كردهاند، دخلى به این وجوب كه مورد بحث ما مىباشد، ندارند؛ زیرا وجوبِ موردِ بحث ما نسبت و صفت فعل