بنا بر این، آیه ارشاد به حکم عقل است، یعنی از نظر خداوند، انسانها با عقلِ روشنِ خود میدانند که جزای خوبی، خوبیست. اگر غیر از این بود، انسانها در پاسخ میگفتند: نمیدانیم و آیه لغو و بیمعنا میشد.
برخی اُدبا «هل» در آیه را از ادات نفی دانستهاند.۱ در این صورت، «هل» معنای استفهام - چه حقیقی و چه غیرحقیقی - ندارد و در نتیجه، دلالتی بر بحث ندارد، اما به نظر میرسد نفی معنای استفهام از «هل» در آیه، خلاف ظاهر است.
۱.۲.(أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ كَالْفُجَّارِ)۲
ابن کثیر در تفسیرش معتقد است که این آیه به حکم عقل سلیم و فطرت، ارشاد میکند و این که به دلیل مساوی نبودن این دو گروه، باید معاد و جزائی در کار باشد. او میگوید:
أی لا نفعل ذلك ولا یستوون عند اللّه وإذا كان الأمر كذلك فلا بد من دار أخرى یثاب فیها هذا المطیع ویعاقب فیها هذا الفاجر وهذا الإرشاد یدل على العقول السلیمة والفطر المستقیمة على أنه لا بد من معاد وجزاء … ولما كان القرآن یرشد إلى المقاصد الصحیحة والمآخذ العقلیة الصریحة قال تعالى: (كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیكَ مُبارَكٌ لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ ولِیتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ) أی ذوو العقول وهی الألباب جمع لب وهو العقل.۳
شیخ طوسی از زجاج نقل میکند که استفهام در این آیه استفهام تقریری است:
قال الزجاج: تقدیره، أنجعل الذین آمنوا وعملوا الصالحات كالمفسدین