145
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

والقبح العقلیین وهو أنّ الأشیاء هل هی حسنة أو قبیحة لذواتها أو لوجوه واعتبارات تقع علیها؟۱

در اینجا، ذاتی، قسم اوّل از اقسام حُسن و قُبح است و مراد از صفت، قسم سوم یعنی وجوه و اعتبارات است.

هر چند از تعابیری که از متکلمان امامیه و برخی معتزله نقل کردیم، روشن شد که همه آنان حُسن و قُبح را به هر سه معنا و در هر سه قسم قبول دارند، اما علّامه حلّی در عبارت بالا نقل می‌کند که معتزله بصره قسم اوّل و معتزله بغداد قسم سوم را قبول دارند. برخی شارحان در این زمینه پنج قول را نقل کرده‌اند: برخی قسم اوّل را قبول کرده‌‌اند، برخی قسم دوم، برخی قسم سوم و برخی هر سه قسم را و قول پنجم از ابوالحسین است که قبح را صفتی واقعی می‌داند و حُسن را انتفاء قبح دانسته و آن را سلبی معنا می‌کند.۲

یکی از اختلافات عدلیه در بحث حُسن و قُبح، تعیین محل نزاع عدلیه و اشاعره است. پیش از این در بحث از اشاعره دیدیم که متأخرین آنها سه معنای حُسن و قُبح را خارج از بحث دانستند و معنای چهارم، یعنی استحقاق مدح و ذم را موضع اصلی اختلاف دانستند. در میان امامیه هم از خواجه نصیر الدین طوسی به بعد، این تفسیر از حُسن و قُبح شایع شده است. آنان نیز موضع اصلی اثبات و انکار را حُسن و قُبح به معنای استحقاق مدح و پاداش یا مذمّت و کیفر دانستند. البته، محقق اردبیلی، هرچند اصل این تفسیر را پذیرفت، اما با این استدلال که کیفر و پاداش در مورد خداوند ممکن نیست، فعل حسن و قبیح را فعلی دانست که فاعلش مستحق مدح و ذم باشد نه پاداش و کیفر، اما شهید محمد باقر صدر و آیة اللّه جعفر سبحانی این تفسیر از حُسن و قُبح را نپذیرفتند. شهید صدر معتقد است حُسن و قُبح عقلی به

1.. علّامه حلّی، معارج الفهم فی شرح النظم؛ ص۴۰۴

2.. استرآبادی، البراهین القاطعه فی شرح تجرید العقاید الساطعه، ج۲، ص ۳۸۹۔۳۹۰.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
144

اشاعره چنین احکامی را صادر نمی‌کنند و معتقدند اگر خداوند این کارها را انجام دهد، اِشکالی ندارد، بلکه خوب و حسن است.

از حدود قرن پنجم و از سید مرتضی به بعد، عدلیه، با تعابیر متفاوت، حُسن و قُبح عقلی را به سه قسم تقسیم کردند. افرادی مانند سید مرتضی این سه قسم را ضروری (مثل حسن عدل و قبح ظلم)، اکتسابی نیازمند دلیل (مانند صدق که اگر پس از بررسی و استدلال معلوم شود که ضرر مهم‌تری ندارد، حسن است)، اکتسابی بی‌نیاز از دلیل (مثل ضرب که خنثی است و اگر به عنوان تربیت باشد حسن است و اگر برای مردم آزاری باشد قبیح است). مرحوم نائینی و به تبعیت او، مرحوم مظفّر۱، از این سه قسم، به ترتیب، با تعابیر علیت فعل برای حُسن و قُبح، اقتضای فعل و هیچ‌کدام، یاد کرده‌اند. مرحوم مظفّر حُسن و قُبح در قسم اوّل را ذاتی می‌نامد. سید مرتضی هم تعبیر«طبع» را در مورد قسم اوّل به کار برد (فاما ما یعلم ضروره، فهو العلم بالجمله المتناول لما اختص بطبعه). مقصود این است که طبع و ذات فعل، قطعِ نظر از معارض، یا قرار گرفتن در تحت عنوان دیگر که در دو قسم دیگر مطرح است، متصف به حُسن و قُبح می‌شود. بدین ترتیب معنای دیگری از ذاتی در این تعبیر مطرح می‌شود که از آن، به معنای خاص ذاتی تعبیر می‌کنیم. معنای عام ذاتی شامل هر سه قسم حُسن و قُبح افعال می‌شود، اما معنای خاص، تنها شامل قسم اوّل می‌شود.

لازم به ذکر است که گاهی ذات در برابر صفت به‌کار رفته است. علّامه حلّی می‌گوید:

قال: وهل الأشیاء قبحت‏ لذاتها أو لصفات؟ البصریون على الأوّل‏ والبغدادیون على الثانی، لأنّ من ظلم أو منع الودیعة سارعوا إلى ذمّه ولا یكون لذواتها كضرب الیتیم للتأدیب. أقول: هذا یتفرّع على القول بالحسن

1.. مظفّر، اصول الفقه، ج‏۱، ص ۲۲۸۔۲۳۰.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5259
صفحه از 207
پرینت  ارسال به