139
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

آیة اللّه جعفر سبحانی در مورد معنای ذاتی بودن حُسن و قُبح معتقد است که خصوصیتی در فعل وجود دارد که بدون ضمیمه شدن چیزی به فعل، سبب خوب و بد بودن فعل می‌شود. از این‌رو، حُسن و قُبح ذاتی را نمی‌توان به ‏ملائمت یا منافرت با طبع یا اغراض و یا کمال و نقص نفس و یا استحقاق ثواب و عِقاب برگرداند. او می‌گوید:

إنّ الملاك عند القائلین بالحسن والقبح الذاتیین، لیس أمراً منضماً إلى الفعل وخارجاً عن ذاته، بل الملاك وجود خصوصیة فی الفعل تجعله بنفسه موضوعاً لأحد الوصفین والقائل یدّعیها والنافی ینكرها. وعلى ضوء هذا لا تصح تسمیة ذلك الملاك بالملائمة للطبع أو منافرته، أودعمه للأغراض ومخالفتها، أو كونه كمالاً للنفس أو نقصاً لها، أو موجباً لاستحقاق الثواب أو العِقاب، لأنّ تلك الملاكات، أُمور خارجة عن ذات الفعل وصحیحه. وبالجملة: الإثبات والنفی من القائل والمنكر یتوجّهان إلى ادّعاء وجود خصوصیة فی ذات الفعل تجعله صالحاً للاتّصاف بهما وعدم وجودها، بحیث یكون الموضوع عند الطرفین ملاحظة نفس الشی‏ء بما هو هو مغسولاً عن أی سبب وعلّة، أو أی ضمیمة ووصلة، فالقائل یقول إنّ هنا أفعالاً تكفی ملاحظتها بنفسها مجردة عن كلّ شی‏ء فی الحكم بالتحسین والتقبیح والمنكر ینكرها.۱

وی در ادامه بحث خود، دو ملاک برای عقلی بودن حُسن و قُبح و چگونگی درک حُسن و قُبح ذاتی توسط عقل بیان می‌کند. در مورد ملاک اوّل می‌گوید: همان‌طور که عقل نظری - که به موضوعاتی می‌پردازد که ارتباطی به عمل ندارد - یک سلسله بدیهیات دارد که نظریات به آنها منتهی می‌شود، عقل عملی نیز بدیهیات و نظریاتی دارد و از جمله بدیهیات عقل عملی قضایایی مانند «العدل حسن» و «الظلم

1.. سبحانى، الرسائل الأربع (قواعد اصولیة و فقهیة)، ج۱، ص ۱۵۔ ۱۶.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
138

بخصوص هذین الفعلین وارجاع حسن الافعال وقبحها الیهما، فالصدق مثلاً حسَن فی نفسه ومدحه حسَن، لا ان حُسن الصدق معناه حُسن المدح له، فان ادراك العقل العملی لحُسن مدح الصدق على حد ادراكه لحُسن الصدق فی نفسه بقطع النظر عن كل مادح. وبهذا نعرف انه فی مورد كل فعل حسَن أو قبیح یوجد لدینا حكمان عقلیان طولیان احدهما: حُسن الفعل والآخر: حُسن مدحه وقبح ذمه، أو إحدهما: قبح الفعل والآخر: قبح مدحه وحُسن ذمه وهذا الحكم العقلی الثانی انما یصدق بالنسبة الى فاعل مدرك للحكم الاول، فالعلم بالحكم الأول مأخوذ فی موضوع الثانی.۱

در نهایت، ایشان نظریه‌شان را در شش بند زیر خلاصه می‌کنند:

۱. حُسن و قُبح، صفتی برای نسبت بین سلطنت و فعل‌اند و معنای آن‌ها ضرورت این نسبت یا ضرورت عدم این نسبت است.

۲. این ضرورت در طول سلطنت است و عقل عملی به افعال اختیاری مرتبط است.

۳. ماهیت و مرتبه این ضرورت با ضرورت تکوینی که در مقابل امکان است، متفاوت است. از حیث ماهیت، یکی اخلاقی است و دیگری تکوینی. از حیث مرتبه، قسیم ضرورت تکوینی، سلطنت است و ضرورت اخلاقی در طول سلطنت است.

۴. ضرورت اخلاقی هم مثل ضرورت تکوینی امری واقعی است و نه اعتباری.

۵. معنای حُسن و قُبح افعال، حسن مدح و ذم نیست. مدح و ذم، دو فعل اختیاری هستند و حسن مدح و ذم به خاطر حسن ممدوح و قبح مذموم است.

۶. اتصاف مدح و ذم به حُسن و قُبح، در طول علم فاعل به حسن فعل ممدوح و قبح فعل مذموم است و این علم در موضوع حسن بودن مدح و ذم اخذ شده است.۲

1.. صدر، جواهر الاصول، ص ۲۲۸.

2.. همان، ص ۲۲۹.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5294
صفحه از 207
پرینت  ارسال به