حُسن و قُبح عقلی و مصلحت و مفسده را رد میکند و منشاء حُسن و قُبح را مصلحت و مفسده نمیداند.۱
در جهت سوم نیز ایشان در سه مقام بحث را پی گرفتهاند. مقام اوّل درباره چیزی است که عقل عملی آن را درک میکند. مقام دوم پاسخ به اِشکالات مدعای مقام اوّل است. مقام سوم اثبات مدعای مقام اوّل است.۲
دو مقام اخیر به بحث ادلّه مربوط میشود که در ادامه، بحث خواهد شد. در مقام اوّلْ ایشان حُسن و قُبح درک شده به وسیله عقل عملی را به ضرورت گره میزنند، ولی نه ضرورت تکوینی که در مقابل امکان است، بلکه به ضرورت اخلاقی که از حیث رتبه و سنخیت با ضرورت تکوینی متفاوت است؛ زیرا ضرورت اخلاقی در طول سلطنت فاعل بر فعل است و این سلطنت است که در عرض ضرورت تکوینی است. به بیان دیگر، ضرورت تکوینی در مقابل سلطنت تکوینی است و شهید صدر سلطنت تکوینی را پیشتر برای فاعل مختار اثبات کرده و ضرورت تکوینی را رد کرده است. از سوی دیگر، فعل اخلاقی، در طول سلطنت بوده و با آن هماهنگ است و با ضرورت تکوینی سازگار نیست؛ زیرا بر اساس ضرورت تکوینی، اختیار که زیربنای فعل اخلاقی است، نفی میشود. پس ماهیت ضرورت اخلاقی با ضرورت تکوینی متفاوت است و ضرورت اخلاقی با اختیار و آزادی سازگار میباشد.
أما المقام الأول فمرجع الحسن والقبح المدرك بالعقل العملی الى الضرورة ولكن لا تلك الضرورة التكوینیة المقابلة للامكان بحسب عالم التكوین، بل سنخ آخر من الضرورة یختلف عن الضرورة التكوینیة مرتبة وسنخاً، فمن حیث المرتبة هی ضرورة فی طول السلطنة التی هی قسیمة