خداوند تردیدی به خود را نداده بودند؛ اما قصد تسلیم نیز نداشتند. با این حال، پیامبران تسلیم نشدن کافران را تردید در نظر گرفتهاند تا حجت بر آنان تمام شود، به همین دلیل از واژه شک استفاده کردهاند. بنابراین، تردید در اعتقاد از معنای تسلیم نشدن گسترش مییابد.
گسترش نمونه اولیه به تردید اعتقادی
در بسیاری از آیات مولفه تردید در پیش نمونه به تردید اعتقادی گسترش یافته است.
(قُلْ يَا أَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِن كُنتُمْ فِى شَكٍّ مِّن دِينِى فَلَا أَعْبُدُ ٱلَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَ لَٰكِنْ أَعْبُدُ ٱللَّهَ ٱلَّذِى يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ؛۱
بگو: «اى مردم اگر در عقيده من شک داريد، من آنهايى را كه جز خدا مىپرستيد، نمىپرستم. تنها خداوندى را پرستش مىكنم كه شما را مىميراند و من مأمورم كه از مؤمنان باشم).
فخر رازی اعتقاد دارد که ظاهر آیه این است که چون کافران دین پیامبر اسلام را نشناخته بودند، پیامبر برای معرفی به کافران، اموری از دین را که شامل توحید عبادی بوده بیان کرده است.۲ بر این اساس، شک در این آیه امری معرفتشناختی را شامل میشود که به معنای جهل گرفته شده است و معنای تردید در کار نیست. مرحوم طبرسی به معنای روانشناختی در شک توجه کرده، مینویسد:
گفته شده زمانی که کافران اعتقادی به دین پیامبر نداشتهاند، چگونه قرآن از آن با عنوان شک یاد کرده است. جواب آن سه وجه دارد: یکی اینکه تقدیر آیه اینگونه است که هرکس در امر من شک دارد، حکمش این است. دوم اینکه کافران به دلیل اضطرابی که هنگام ورود آیات در نفسشان احساس کردند در حکم شاک قرار گرفتهاند، سوم اینکه در میان