385
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

قرآن به درجات معرفت را نشان می‏دهد و همان‏گونه که در فصول اختصاص یافته به هر مرتبه از مراتب معرفت مشخص شد، این تلفیق در معنای مرکزی و نمونه اولیه یا اعلای درجات معرفت دیده می‏شود. امکان دارد که در برخی از لایه‏های معنایی و در شبکه معنایی مراتب معرفت، استعمالاتی دارای معانی ویژه به نحو حقیقت یا مجاز در خصوص معنای معرفتی به چشم آیند. با این حال، تعلق درجات معرفت به دو حوزه علم و ایمان از دیدگاه قرآن انکارناپذیر است. به نحوی که شاید بتوان یک حوزه تلفیقی از ایمان و معرفت را برای مراتب معرفت در نظر گرفت. البته همانگونه که سیالیت معنایی در مفهوم معرفت مورد تأکید بود، چنین سیالیتی در حوزه ایمان نیز مشهود است.

توضیح این نکته لازم است که بیشترین تردد مراتب معرفت در حوزه ایمان به مفهوم کلی تسلیم و پذیرش مربوط می‏شود؛ اما در مقولات فرودستی، نظیر علم الیقین، عین الیقین و حق‏الیقین از این مفهوم فراتر می‏رود. همچنین در مفاهیمی نظیر شک و برخی از واژه‏های هم‏بسته آن، مقوله فرودست وارد حوزه عدم پذیرش می‏شود. به این ترتیب، مراتب معرفت مانند شیئی جامد بر حوزه‏ تلفیقی ایمان و معرفت در حال گردش است و در هر نقطه، مفهوم خاص آن در ایمان و شناخت را به خود می‏گیرد. ممکن است در نقطه‏ای شناخت پررنگ باشد، در ناحیه‏ای مفهوم ایمان فزونی یابد و در مرزهای ایمان و شناخت هر یک از ین دو مفهوم در حاشیه قرار گیرد. به این ترتیب، نظام معرفتی قرآن‏بنیان بر پایه ایمان تعریف می‏شود. از این رو دوباره تأکید می‏کنیم که قرآن معرفت تهی از ایمان و ایمان بدون شناخت را به رسمیت نمی‏شناسد. ریشه داشتن معانی واژه‏های مراتب معرفت در ایمان به معنای آن نیست که شناخت لزوماً ایمان را در پی خواهد داشت، بلکه بیانگر این واقعیت است که شناخت در


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
384

مراتب معرفت از دیدگاه قرآن از جهت بینامرتبه‏ای نیز دارای تشکیک و اشتباک‏اند. شک مرتبه‏ای از معرفت یا شبه‏معرفت را نشان می‏دهد که اشتراکاتی با ظن و یقین نیز دارد. ویژگی‏هایی که برای هر یک از این درجات در قرآن دیده می‏شود، در بیشتر موارد در همه آنها وجود دارد. ویژگی‏هایی نظیر اتکا به نفس انسانی، رابطه با واقع، رابطه با ایمان و اعتقاد به نحو سلبی یا ایجابی در تمام واژه‏های مراتب معرفت به چشم می‏خورد. این ویژگی سبب می‏شود که مقوله‏بندی بر اساس روش منطق ارسطویی را مشکل یا غیر ممکن بدانیم. بنابراین، چاره‏ای جز تأیید نسبی بودن معانی مراتب معرفت در سیر معرفت‏شناختی قرآنی نداریم. البته نسبی بودن معانی هریک از این مفاهیم در ارتباط با یکدیگر به معنای نسبی بودن فهم نیست، بلکه به معنای آن است که این مفاهیم در لایه‏های انتهایی شبکه شعاعی خود با یکدیگر ادغام می‏شوند. به این ترتیب لازم است برای شناسایی هر مرتبه و لایه معنایی به کاربرد آن در آیه خاص خود مراجعه و برای شناسایی مفهوم کلی این مراتب به پیش‏نمونه و شبکه شعاعی، انگاره‏های شناختی، استعاره‏های مفهومی و سایر نظریات معناشناختی توجه کرد.

شاید بتوان تصریح کرد که درجات معرفت در قرآن بیشتر اموری ایمانی محسوب می‏شوند، تا معرفتی. وجود حوزه ایمان در درجات معرفت به قدری گسترده است که جدا کردن آن از درجات معرفت به تغییر ماهیت آنها خواهد انجامید. در بررسی شبکه قالبی درجات معرفت، عناصر سازنده و عناصر مرتبط آنها در قرآن نیز این تأثیر به وضوح دیده می‏شود. این مسئله پرده از تلفیق مفهوم معرفت و ایمان با یکدیگر برمی‏دارد؛ به عبارت دیگر، قرآن هیچ‏گاه علم تهی از اعتقاد، تسلیم و پذیرش را معرفت ندانسته است. البته این نگرش کلی

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18467
صفحه از 416
پرینت  ارسال به