قرآن به درجات معرفت را نشان میدهد و همانگونه که در فصول اختصاص یافته به هر مرتبه از مراتب معرفت مشخص شد، این تلفیق در معنای مرکزی و نمونه اولیه یا اعلای درجات معرفت دیده میشود. امکان دارد که در برخی از لایههای معنایی و در شبکه معنایی مراتب معرفت، استعمالاتی دارای معانی ویژه به نحو حقیقت یا مجاز در خصوص معنای معرفتی به چشم آیند. با این حال، تعلق درجات معرفت به دو حوزه علم و ایمان از دیدگاه قرآن انکارناپذیر است. به نحوی که شاید بتوان یک حوزه تلفیقی از ایمان و معرفت را برای مراتب معرفت در نظر گرفت. البته همانگونه که سیالیت معنایی در مفهوم معرفت مورد تأکید بود، چنین سیالیتی در حوزه ایمان نیز مشهود است.
توضیح این نکته لازم است که بیشترین تردد مراتب معرفت در حوزه ایمان به مفهوم کلی تسلیم و پذیرش مربوط میشود؛ اما در مقولات فرودستی، نظیر علم الیقین، عین الیقین و حقالیقین از این مفهوم فراتر میرود. همچنین در مفاهیمی نظیر شک و برخی از واژههای همبسته آن، مقوله فرودست وارد حوزه عدم پذیرش میشود. به این ترتیب، مراتب معرفت مانند شیئی جامد بر حوزه تلفیقی ایمان و معرفت در حال گردش است و در هر نقطه، مفهوم خاص آن در ایمان و شناخت را به خود میگیرد. ممکن است در نقطهای شناخت پررنگ باشد، در ناحیهای مفهوم ایمان فزونی یابد و در مرزهای ایمان و شناخت هر یک از ین دو مفهوم در حاشیه قرار گیرد. به این ترتیب، نظام معرفتی قرآنبنیان بر پایه ایمان تعریف میشود. از این رو دوباره تأکید میکنیم که قرآن معرفت تهی از ایمان و ایمان بدون شناخت را به رسمیت نمیشناسد. ریشه داشتن معانی واژههای مراتب معرفت در ایمان به معنای آن نیست که شناخت لزوماً ایمان را در پی خواهد داشت، بلکه بیانگر این واقعیت است که شناخت در