383
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

از دو جهت سیال‏اند: یکی از جهت معنایی که هر یک از مراتب در مفهوم خود از آن برخوردارند و دیگری از جهت ارتباط این مراتب با یکدیگر.

هر یک از واژه‏های مراتب - معرفت شک، ریب، ظن، یقین و اطمینان مانند طیف‏های رنگی، از حالتی سیال در ویژگی‏های مفهومی خود برخوردارند. همان‏طور که نمی‏توان میان طیف رنگ‏ها مرز خاصی در نظر گرفت، در مورد مراتب معرفت نیز نمی‏توان حد خاصی قرار داد و آن را مربوط به مرتبه خاصی از معرفت دانست که در مرتبه دیگر وجود نداشته باشد. به همین دلیل، تقسیم هریک از این مفاهیم به معرفت‏شناختی، روان‏شناختی، اعتقادی و نفسانی و ادعای جدا بودن هر یک از دیگری بر خلاف چیزی است که در واقع وجود دارد. پیش‏تر نشان داده شد که چگونه مفاهیم مراتب معرفت دارای ویژگی‏های گوناگون معرفتی - نفسانی‏اند. اکنون و پس از بررسی تک تک این مفاهیم در قرآن مشخص می‏شود که عناصر تشکیل‏دهنده آنها در مرزهای یکدیگر فرو رفته‏اند. همچنین نشان داده شد که نمونه اولیه یا اعلای هر یک از این مفاهیم چیست و روشن شد که در شبکه شعاعی واژه‏های مراتب معرفت چگونه لایه‏های مختلفی از معرفت، ایمان، اعتقاد، عواطف و انفعالات خودنمایی می‏کنند. رابطه‏ای که هر یک از این لایه‏ها با معنای مرکزی و لایه دیگر برقرار می‏کند قابلیت نقشه‏کشی و مرزبندی ندارد. در هر کاربرد از واژه‏های مراتب معرفت می‏توان ردپایی از ویژگی‏های مختلف یافت. برای مثال، اگرچه مفهوم یقین را نماینده‏ترین مفهوم در مراتب معرفت شناختیم، اما بر اساس شبکه قالبی مشخص شد که این واژه در مفهوم خود چگونه با مفاهیمی مانند ایمان و عمل رابطه برقرار کرده است؛ به گونه‏ای که نمی‏توان معنای معرفت‏شناختی یقین را از مفاهیم ایمان و عمل متمایز ساخت.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
382

باشد. هر معلولی به موضوع خاصی نیاز دارد. از این رو، هر علمی نیز دارای موضوعی خاص خواهد بود. به بیان دیگر، معرفت در صورتی کمّی خواهد شد که قابل شمارش باشد و تنها از طریق موضوع علم می‏توان آن را کمّی دانست. اما از یک سو در قرآن دلیلی وجود ندارد که این قلّت را منحصر در قلت کمّی بداند و قلت کیفی را نفی کنند، و از سوی دیگر، دلیل بر قلّت و کثرت کیفی در قرآن نیز یافت می‏شود:

(فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ‏ عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ‏ مِنَ الْعِلْمِ؛۱

از كسى كه از ياد ما روى مى‏گرداند و جز زندگى مادى دنيا را نمى‏طلبد، اعراض كن * اين آخرين حد آگاهى آنها است)‏.

بر این اساس، کسانی هستند که فقط به زندگی ظاهر دنیا توجه دارند و از باطن آن غفلت می‏ورزند. این غفلت با تعبیر (ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ‏ مِنَ الْعِلْمِ) بیان شده است؛ به این معنا که سطح شناخت آنان از دنیا همین مقدار است اما معرفت عمیق‏تری از دنیا می‏توان به دست آورد. در این آیه نمی‏توان معرفت را معرفت کمّی تفسیر کرد؛ زیرا سخن از گونه‏های کسب علم در یک موضوع خاص است که کیفیت‏های گوناگونی می‏یابد. بنابراین، مراد از این معرفت، معرفت کیفی است.

سیال بودن مراتب معرفت از دیدگاه قرآن

بر اساس اصول معناشناسی شناختی، مفاهیم زبانی مرزبندی مشخص و دقیقی ندارند و در درجات مختلف دارای اشتباک و تشکیک‏اند. به همین دلیل بحث تشکیک معرفت از دیدگاه قرآن به مراتب آن نیز سرایت می‏کند. مراتب معرفت

1.. سوره نجم، آیات ۲۹ و ۳۰.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18414
صفحه از 416
پرینت  ارسال به