341
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

طریقی محض و قطع موضوعی طریقی در این است که در قطع طریقی محض هیچ‏گونه التفاتی به قطع وجود ندارد، به خلاف قطع موضوعی طریقی که به آن التفات می‏شود و از این نظر که طریق به واقع است، در ترتب حکم بر موضوع دخالت دارد.۱

با توضیحی که گذشت، در فراز (فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ‏ فَأَقيمُوا الصَّلاة) نقش اطمینان - نه معنای آن - را می‏توان همان نقش قطع موضوعی طریقی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، می‏توان اطمینان در این فراز را اطمینان موضوعی طریقی نامید؛ زیرا اطمینان در موضوع اخذ شده و موضوعی به شمار می‏آید. همچنین قید اطمینان برای کشف از واقع است؛ زیرا هیچ تفاوتی نمی‏کند که اطمینان موجود در آیه از چه راهی حاصل شود. چه اِخبار باشد و چه مشاهده واقع یا حتی نفس از راه دیگری به آن دست یابد. همان‏طور که اصولیان در مورد قطع طریقی چنین نظری دارند. بنابراین، آنچه در آیه سبب بار شدن حکم (فَأَقيمُوا الصَّلاة) بر اطمینان می‏شود، این است که اطمینان خاطر از حمله نکردن دشمن وجود داشته باشد و این اطمینان از هر راهی حاصل شود حکم بر آن مترتب خواهد شد. به این ترتیب، اطمینان در این آیه تنها طریق به واقع است و موضوعیتی در حکم ندارد، مگر به نحو طریقیت.

قلمرو اطمینان معرفت‏شناختی در قرآن

قلمرو شامل تمامی اطلاعاتی است که در مفهوم‏سازی نما مؤثرند. به عبارت دیگر، شرایط لازمی که حوزه شناختی یک مفهوم را تشکیل می‏دهند با عنوان پایه خوانده می‏شوند؛ اما درباره نما و پایه، اطلاعات عام‏تری که در تعین‏بخشی یک نما کمک ‏می‏کنند نیز مؤثرند. این معارف متفاوت که دایره وسیع‏تری از پایه

1.. برای مطالعه بیشتر نک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ‏نامه اصول فقه، ص۶۴۰ ـ ۶۴۴.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
340

به شمار نمی‏رود. اگرچه برطرف شدن ترس مبتنی بر این معرفت است که جنگ به پایان رسیده و از طرف دشمنان خطری مسلمانان را تهدید نمی‏کند، توجه به این نکته که اطمینان به دست آمده در حقیقت از واقع حاصل شده، مهم تلقی می‏شود. به بیان دیگر، اطمینان به دلیل پایان جنگ در واقع ایجاد شده، نه به سبب اطلاع از پایان نبرد. ادعای مبتنی بودن اطمینان بر امر خارجیِ توقف جنگ از حکم (فَأَقيمُوا الصَّلاة) که بر اطمینان بار شده برداشت می‏شود؛ زیرا در حقیقت حکم بر موضوع واقعی خارجی استوار شده، نه بر خبر آن.

برای توضیح بیشتر از قاعده‏ای در مورد قطع در اصول فقه کمک می‏گیریم؛ زیرا اطمینان در این آیه دارای نقشی نظیر نقش قطع موضوعی طریقی است. در اصول فقه قطع به قطع طریقی و قطع موضوعی تقسیم می‏شود. قطع طریقی قطعی است که در موضوع خطاب شرعی اخذ نشده، یعنی حکم شرعی بر نفس موضوع مترتب شده است و قطع تنها طریقی برای احراز موضوع حکم به شمار می‏رود، بی آنکه قید موضوع باشد، مثل الخمر حرام. قطع موضوعی قطعی است که قید موضوع دلیل شرعی تلقی شده باشد. در قطع موضوعی قطع، از آنجا که یکی از صفات نفس شمرده می‏شود، در موضوع حکم شرعی دخالت دارد و حکم شرعی دائر مدار آن است، مانند اذا قطعت بخمریة شیء یجب علیک الاجتناب. قطعی که در موضوع حکم شرعی اخذ می‏شود به دو لحاظ قابل بررسی است: صفت بودن برای موضوع و طریق بودن. قطع موضوعی طریقی یا کاشفی به معنای قطعی است که در موضوع دلیل اخذ شده یا موضوع به آن مقید شده است و چنین قطعی کاشف از واقع است. قطع موضوعی طریقی را می‏توان از دو راه تشخیص داد: یکی از راه تصریح شارع بر طریقی بودن قطع موضوعی و دیگری دلیل خارجی، مانند اجماع. تفاوت قطع

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18245
صفحه از 416
پرینت  ارسال به