طریقی محض و قطع موضوعی طریقی در این است که در قطع طریقی محض هیچگونه التفاتی به قطع وجود ندارد، به خلاف قطع موضوعی طریقی که به آن التفات میشود و از این نظر که طریق به واقع است، در ترتب حکم بر موضوع دخالت دارد.۱
با توضیحی که گذشت، در فراز (فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاة) نقش اطمینان - نه معنای آن - را میتوان همان نقش قطع موضوعی طریقی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، میتوان اطمینان در این فراز را اطمینان موضوعی طریقی نامید؛ زیرا اطمینان در موضوع اخذ شده و موضوعی به شمار میآید. همچنین قید اطمینان برای کشف از واقع است؛ زیرا هیچ تفاوتی نمیکند که اطمینان موجود در آیه از چه راهی حاصل شود. چه اِخبار باشد و چه مشاهده واقع یا حتی نفس از راه دیگری به آن دست یابد. همانطور که اصولیان در مورد قطع طریقی چنین نظری دارند. بنابراین، آنچه در آیه سبب بار شدن حکم (فَأَقيمُوا الصَّلاة) بر اطمینان میشود، این است که اطمینان خاطر از حمله نکردن دشمن وجود داشته باشد و این اطمینان از هر راهی حاصل شود حکم بر آن مترتب خواهد شد. به این ترتیب، اطمینان در این آیه تنها طریق به واقع است و موضوعیتی در حکم ندارد، مگر به نحو طریقیت.
قلمرو اطمینان معرفتشناختی در قرآن
قلمرو شامل تمامی اطلاعاتی است که در مفهومسازی نما مؤثرند. به عبارت دیگر، شرایط لازمی که حوزه شناختی یک مفهوم را تشکیل میدهند با عنوان پایه خوانده میشوند؛ اما درباره نما و پایه، اطلاعات عامتری که در تعینبخشی یک نما کمک میکنند نیز مؤثرند. این معارف متفاوت که دایره وسیعتری از پایه