شود. در این آیات، واژه قلوب هسته بخشهای خود را تشکیل میدهد و سایر عبارتها وابستهاند. فرآيند ارتباطدهنده میان مرزنما و مسیرپیما در این فرازها اطمینان است.
مسیرپیما و قلب در آیات فوق همساناند و پویایی، تحرک و فاعلیت با آنها است. در این آیات وعده پیروزی مرزنما است و در بخش فرآیند نیز تأکید بر اطمینان قرار دارد. این آیات همچنین در تقدیم و تأخیر فرآیند، مرزنما و مسیرپیما با یکدیگر تفاوت دارند. در آیه اول نحوه قرار گرفتن این سه به این ترتیب است: ابتدا فرآیند یعنی اطمینان؛ سپس مسیرپیما یا قلوب و درنهایت مرزنما.، در حالی که ترتیب طبیعی در جملات مسیرپیما، فرآیند و مرزنما است. این ترتیب با تغییر جایگاه مسیرپیما و مرزنما در آیه دوم تغییر کرده؛ اما همچنان فرآیند اطمینان در صدر قرار دارد. بنابراین، نقطه کانونی یا مسیرپیما در این دو آیه قلوب، نقطه ثانویه وعده پیروزی و فرآیند اطمینان است و دو آیه از نظر ساختاری جانشین یکدیگر محسوب میشوند.
در آیه اول، فرآیند بر مسیرپیما مقدم شده است. بنابراین، اگرچه اطمینان تنها عمل را نشان میدهد، به دلیل آنکه بر مسیرپیما و مرزنما مقدم شده، از نوعی برجستگی برخوردار شده است. بنابراین، نوع تصویرسازی به ترتیبی است که فرآیند از حد متعارف برجستهتر دیده شود. این مطلب در علم معانی و بیان با این قاعده مطرح شده که «تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر».۱
شکل زیر نحوه تعامل ارکان مفهومسازی در آیه اول و میزان تأکید بر هر یک از مسیرپیما، مرزنما و فرآیند را نشان میدهد.