استفاده کرده است. این تعبیر به آن معنا است که انسان در تمام مراحل - از اولین مرحله کسب معرفت تا دستیابی به یک معرفت زوالناپذیر که نتیجه آن اطمینان روانشناختی است - در یقین به سر میبرد. به عبارت دیگر، ممکن است انسان ایمان داشته باشد و حتی عمل صالح نیز انجام دهد، اما از یقین به معنای پیشنمونهای آن برخوردار نباشد؛ قرآن به این افراد نیز موقن اطلاق کرده است. این نشان میدهد که یقین در قرآن دارای لایههای گوناگونی است که به شکل شباهت خانوادگی با معنای پیشنمونه یا با یکدیگر رابطه دارند.
لایههای معنایی یقین در قرآن
یکی از لایههای قرآنی یقین همان معرفت و اعتقاد حاصل از استدلال عقلانی است. این لایه در دو آیه که یقین با صیغه اسم فاعل (موقنین) آمده، دیده میشود:
(قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنينَ؛۱
(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقين هستيد»).
(رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنينَ؛۲
(همان) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل يقين هستيد).
در آیه اول خطاب موسی علیه السلام به فرعون و اطرافیان وی بوده که هیچ اعتقادی به ربوبیت الهی نداشتند و تنها به منظور کسب معرفت پرسشهایی مطرح کرده بودند. علامه طباطبایی در تفسیر رابطه آیه پیش و این آیه آورده است: