309
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

آیه برای اینکه نفس را منبع یقین در انسان بدانیم، کافی است:

(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ؛۱

و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند؛ پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود).

انفس در این آیه را نمی‏توان به معنای خویشتن یا تمام هویت انسانی دانست، بلکه باید آن را جزء اصلی هویت انسان یا هویت اصلی به شمار آورد. نمابرداری انفس در این آیه نشان می‏دهد که مراد از آن جزء اصلی هویت انسانی است؛ زیرا اگر مراد از انفس تمام هویت انسان، اعم از بدن و فرابدن، بود با توجه به بافت آیه و ضمیر «جحدوا» نیازی به آوردن انفس نبود. بنابراین، همان‏گونه که منبع شک در قرآن نفس دانسته شده، منبع یقین نیز نفس خواهد بود. با توجه به آیه فوق و کاربرد یقین در صیغه استفعال، نفس انسان تلاش می‏کند تا به یقین دست یابد. بر این اساس، یقین فرآیندی نفسانی شمرده می‏شود. از آنجا که یقین به عقل یا قلب نسبت نیافته، مشخص می‏شود که امور نفسانی، نظیر هواها و حالات نفسانی، در تحصیل یا عدم تحصیل یقین تأثیرگذارند؛ اما عقل یا قلب در مراحل یقین، بدون واسطه نفس و به صورت مستقیم، دخالتی در یقین ندارند. به عبارت دیگر، اگرچه اموری نظیر استدلال عقلانی در سیر مراحل یقین قرار می‏گیرند یا ادراکات حسی سبب حصول یقین می‏شوند، بر خلاف سایر معارف انسان، این امور بدون عبور از نفس و دخالت نفس اثر یقینی نخواهند داشت. نکته بسیار مهم در دیدگاه قرآنی یقین نیز همین دخالت نفس انسان است. بنابراین می‏توان سایر آیاتی که در آنها نفس به

1.. سوره نمل، آیه ۱۴.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
308

چیزی که برخی لغت‏دانان از آن با عنوان سکون فهم یاد کرده‏اند.

در مورد این بحث باید دو سوال در قرآن مشخص شود: ۱‏. آیا قرآن یقین را به نفس نسبت داده است؟ یا به بیان دیگر، آیا قرآن منبع یقین را نفس می‏داند؟ ۲‏. در صورتی که چنین امری محقق باشد آیا این نسبت به معنای یقین سرایت می‏کند؟ پیش از بررسی این پرسش‏ها در آیات قرآن لازم است مقدمه‏ای در باب کاربرد واژه نفس در قرآن بیان کنیم. مفسران نفس را در سه معنای روح، خویشتن و ذات انسان تفسیر کرده‏اند؛۱ اما بر اساس نظریه سطح مشخص‏بودگی، قرآن نفس را در دو مصداق به کار برده است و با تحلیل موارد کاربرد نفس در قرآن می‏توان به دو سطح تشخص در واژه نفس دست یافت: یکی سطحی که تمام هویت انسان را نشان می‏دهد و دیگری سطحی که هویت اصلی انسان یا جزء اصلی هویت را تشخص می‏بخشد. تمام هویت انسان شامل فرابدن و بدن می‏شود و جزء اصلی هویت انسان تنها نفس، به معنای خاص آن یا روح، است زمانی که سخن از منبعیت نفس برای یقین باشد، مراد مصداق دوم نفس، یعنی هویت اصلی انسان یا جزء اصلی هویت، است؛ هویتی که شامل بدن نمی‏شود و فرابدن انسان را تشکیل می‏دهد. در مورد معنای اول، یعنی تمام هویت انسان شامل بدن و فرابدن، مشخص است که تمام واژگانی که به نوعی با انسان ارتباط دارند با نفس به این معنا نسبت می‏یابند، به این معنا که ویژگی انسان به شمار می‏روند. حال باید بررسی کرد که آیا قرآن یقین را به نفس به معنای دوم، یعنی هویتی از انسان که در عرض سایر منابع نظیر قلب، روح، صدر، عقل، فؤاد و لب قرار می‏گیرد، نسبت داده است. در میان آیات یقین تنها در یک آیه یقین به نفس نسبت داده شده و همین

1.. طبرسی، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۲.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18521
صفحه از 416
پرینت  ارسال به