ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه نفسشان طلب یقین کرد؛ پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود».
نمابرداری فعل ماضی در باب استفعال با این معنا، که معنایی ناپایدار و درخواستی را نشان میدهد، سازگار است؛ یعنی نفس کافران با دیدن معجزات به یقین یافتن گرایش پیدا کرد، اما آنان از روی ظلم و سرکشی و هوی آن را انکار کردند. این طلب یقین ادامه نیافت؛ زیرا در این صورت قرآن از صیغه مضارع یا ماضی مستمر استفاده میکرد.
کاربست اسمی یقین در قرآن
در نمابرداری اسمی، یقین در قرآن به دو شکل اسم فاعل و مصدری به کار رفته است. اسم فاعل بر همان چیزی دلالت میکند که فعل مضارع دالّ بر آن است؛ یعنی همانگونه که فعل مضارع بر حدوث معنای فعل، استمرار و تکرار آن دلالت میکند، اسم فاعل، که از فعل مضارع مشتق میشود، نیز همین معانی را القا میکند.۱ بنابراین، در آیه زیر معنای دوام و تکرار در یقین وجود دارد:
(وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ؛۲
و اينچنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا اهل يقين شود).
وارد شدن یقین در این آیه به صورت صیغه اسم فاعل دلالت میکند که فرآیندی که در این آیه برای یقین توصیف شده، یقین را به صورت ثابت و مستمر ایجاد کرده است. در آیهای دیگر اسم فاعل در ثلاثی مزید وارد شده است:
(وَ إِذا قيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها قُلْتُمْ ما نَدْري مَا السَّاعَةُ إِنْ