مىگويد) كه مردم به آيات ما ايمان نمىآوردند).
فعل مضارع منفی در این آیه اشاره به استمرار وثبوت نفی دارد؛ یعنی مردم به صورت مستمر و ثابت با نشانهها به یقین راه نمییافتند. در تنها آیهای که یقین با فعل مضارع نیامده، موردی نمابرداری شده که یقین در حقیقت وجود ندارد. بنابراین، فعل با صیغه ماضی آورده شده است:
(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ؛۱
و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند؛ پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود).
علامه طباطبایی استیقان در این آیه را با یقین هم معنا دانسته است.۲ این معنا که بیشتر مفسران دیگر نیز پذیرفتهاند،۳ با حالیه بودن عبارت (وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ) سازگاری خواهد داشت و براساس، آن، آیه قصد بیان این مضمون را دارد که کافرانی که معجزات موسی را دیدند، در حالی که یقین داشتند آنها را، انکار کردند. در مقابل، برخی از مفسران به تفاوت استیقان و ایقان اشاره کرده، استیقان را کار نفس و ایقان را کار قلب به شمار آوردهاند. آنان این آیه را نوعی همکاری نفس و قلب در انکار معجزات و نشانههای نبوت تصویر کردهاند:
و قد يلمح هنا الاستيقان دون الإيقان إلى استثناء قلوبهم عن أنفسهم، فقد كانت حواسهم و افكارهم و عقولهم و معها فطرهم تتطلّب ايقان قلوبهم لأنها