آیاتی که یقین با فعل مضارع آمده، نوعی استمرار و ثبوت وجود دارد. برای نمونه به آیه زیر توجه کنید:
(وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛۱
و آنان كه به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مىآورند؛ و به رستاخيز يقين دارند).
در آیه بالا ایمان و یقین با فعل مضارع آمدهاند؛ از این رو میتوان ادعا کرد کسانی که در این آیه از ایمان و یقینشان سخن به میان آمده، کسانیاند که در ایمان و یقین ثابتقدماند و هر نسبتی که در ایمان مستمر و یقین به آنان داده شود، ثابت است. بنابراین، آیه بعد که آنان را هدایتشده خداوند و رستگار معرفی کرده است، درباره ثبات ایمان و یقین خواهد بود. به بیان دیگر، زمانی هدایت و رستگاری حاصل خواهد شد که یقین و ایمان به صورت ثابت و مستمر وجود داشته باشد.
استمرار و ثبوتی که در فعل مضارع وجود دارد در مضارع منفی نیز هست. به همین دلیل در آیاتی که فعل مضارع یقین با «لا»ی نافیه منفی شده نیز معنای استمرار القا میشود؛ به این معنا که یقین به صورت مستمر وجود نداشته است. آیه زیر به همین نکته اشاره دارد:
(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ؛۲
و هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبندهاى را از زمين براى آنها خارج مىكنيم كه با آنان تكلم مىكند (و