(أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ؛۱
آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟ بلكه آنها جوياى يقين نيستند).
واژههای دیگر معرفتی موجود در آیات یقین از تعلق یقین به حوزه معرفت پرده برمیدارند. آیاتی که واژههای نبأ، رؤیت و علم را در نسبت با یقین استفاده کردهاند، از نمابرداری قرآن از این واژه در حوزه شناختی معرفت خبر میدهند. همچنین واژگانی از فرآیند معرفت، نظیر تبین و تفصیل، در همنشینی با یقین آمدهاند که تعلق یقین به حوزه شناختی معرفت را نشان میدهند.۲ با تمام این شواهد، تعلق یقین به حوزه معرفت به معنای ارتباط نداشتن آن با حوزهای دیگر، نظیر ایمان و عمل، نیست. در بررسی نمابرداری واژه یقین در قرآن نسبت این واژه با حوزههای دیگر مشخص خواهد شد.
نمابرداری واژگانی یقین در قرآن
با نگاه به برخی از آیات یقین نمایی از این واژه دیده میشود که نمابرداری معرفتی را به چالش میکشد. برخی از آیات نشان میدهند که قرآن شأنی برای یقینداران در نظر گرفته که خود آن شأن گیرای معرفت در آنان است. به عبارت دیگر، در این دسته از آیات، معرفت برای کسانی دانسته شده است که پیش از آن از یقین بهرهمند بودهاند. فرازهایی نظیر (قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ؛۳ آیات و نشانهها را برای اهل یقین روشن ساختهایم)، (وَ في خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ؛۴ و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه (در سراسر زمين) پراكنده