واقعیت باشد یا نه. این قسم از یقین را یقین روانشناختی نامیدهاند.۱ این تقسیمبندی در حقیقت کاربردهای گوناگون یقین را نشان میدهد.
مراتب یقین
در بسیاری از آثار تفسیری، عرفانی و اخلاقی با استفاده از قرآن سه مرتبه برای یقین در نظر گرفته شده است: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین. قرآن این سه را بدون هرگونه طبقهبندی ارائه کرده است و دانشمندان علوم مختلف یک طبقهبندی از آن ارائه کردهاند. خواجه نصیر الدین طوسی علم الیقین را دانستن یقین، عین الیقین را ذات و حقیقت یقین و حق الیقین را درستی یقین معنا کرده است؛۲ اما تعریف مشهورتری از این مراتب میان دانشمندان اخلاق و عرفان وجود دارد که آن هم از خواجه طوسی نقل شده است:
و یقین را مراتب است و در تنزیل، علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین آمده است... و در مثل آتش... مشاهده هرچه در نظر آید به توسط نور آتش به مثابت علم الیقین است، و معاینه جرم آتش که مفیض نور است بر هرچه قابل اضائت باشد به مثابت عین الیقین، و تأثیر آتش در آنچه بدو رسد تا هویت او محو کند و آتش صرف ماند، حق الیقین.۳
در تفسیر علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین عبارتهای بسیار متفاوتی از اندیشمندان اسلامی دیده میشود. بر خلاف تفسیر برخی از مفسران در حق
1.. نک: حسینزاده، معرفت لازم و کافی در دین، ص۳۰ ـ ۳۲.
2.. خواجه نصیر الدین طوسی، اخلاق محتشمی، ص۵۶۸.
3.. خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ص۷۷ - ۷۸. این تحلیل، با عبارتهایی نزدیک به هم، در بسیاری از کتب اخلاقی دیده میشود؛ برای نمونه نک: عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ص۷۵؛ عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین (شرح قاسانی)، فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۱، ص۲۸۰.