273
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

القسمة، لانهما لا یکونان یقینیین و لا ظنیین لخلوهما عن الشعور بامکان النقیض، الا أن یفسر الظن بأنه الحکم علی الشیء مع امکان الشعور بامکان نقیضه؛ و الصواب ان یفسر الیقین بالاعتقاد الجازم المطابق الذی لا یمکن ان یزول و اعتقاد المقلد المصیب بالاعتقاد الجازم المطابق الذی یمکن ان یزول و اعتقاد الجاهل بالجهل المرکب بالجازم غیر المطابق.۱

نقد خواجه نصیرالدین طوسی نشان می‏دهد تفسیر یقین به جمع میان اعتقاد به چگونگی چیزی با مطابقت با واقع یا نفس الامر نیز خالی از مناقشه نیست. همچنین خواجه نصیر مواردی را وارد ماهیت یقین می‏کند که سایر معرفت‏شناسان آنها را از دایره یقین خارج می‏سازند.

مشاهده عینی،۲ علمی که پس از شک حاصل می‏شود۳ و استدلال بر معلول از طریق علت یا برهان لمّی،۴ معانی دیگری هستند که در معرفی یقین بیان شده‏اند. این موارد در حقیقت بیان مصادیقی از یقین‏اند که در کلام فلاسفه به منظور دلالت مصداقی به یقین تبیین شده‏اند.

قطع و یقین در اصول فقه

بیشتر دانشمندان علم اصول فقه قطع و یقین را تعریف نکرده‏اند و گویا مفهوم آن را بی‏نیاز از شناسایی دانسته‏اند؛ اما با مراجعه به آثار اصولیان می‏توان معنای مرتکز آنان در تعریف قطع را «اعتقاد جزمی مطابق با واقع» دانست.۵ با این حال برخی از اصولیان که به مفهوم واژگان اصولی نیز توجه داشته‏اند، در مقام تعریف قطع برآمده‏اند. از جمله مرحوم آیت اللّٰه مشکینی در این باره

1.. طوسی، تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار، ص۲۲۶.

2.. تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۷۸۵.

3.. دغیم، موسوعة مصطلحات الامام فخرالدین الرازی، ص۸۷۷.

4.. طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ص۶۶.

5.. نک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ‏نامه اصول فقه، ص۶۳۹.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
272

فارابی همچنین یقین را اعتقاد به امر صادقی که تصدیق به آن نیز حاصل شده، تعریف کرده است.۱ ابن‏سینا در تعریف یقین، وجود اعتقاد به مفاد گزاره و اعتقاد به عدم امکان خلاف آن و ثبات را شرط می‏داند:

و الیقین منه هو ان یعتقد فی الشیء انه کذا و یعتقد انه لا یمکن الا یکون کذا اعتقاداً وقوعه من حیث لا یمکن زواله.۲

بسیاری از فلاسفه و منطق‏دانان معتقدند یقین اعتقاد به بودن چیزی است که تصور خلاف آن ممکن نباشد و با واقعیت نیز تطبیق داشته باشد.۳ از جمله شیخ اشراق یقین را چنین معنا کرده است: «الیقین هو الاعتقاد بأن الشیء کذا و أنّه لا یتصور أن لا یکون کذا و یطابق الامر فی نفسه».۴ در این تعریف یقین از سه مؤلفه تشکیل شده است: ۱‏. اعتقاد به چگونگی بودن چیزی؛ ۲‏. عدم تصور خلاف آن و ۳‏. مطابقت با واقع یا نفس الامر. این تعریف نقد شده است. خواجه نصیرالدین طوسی در نقد این تعریف می‏نویسد:

اقول ان اراد بقوله فی تفسیر الیقین اعتقاد أن الشیء کذا مع اعتقاد أنه لا یمکن الا کذا دخل فیه الجهل المرکب، و ان اراد به اعتقاد الشیء لا یمکن فی نفس الامر الا ان یکون کذا دخل فیه المقلد الجازم اذا کان مطابقا، و ان اراد به المعنیین جمیعاً خرج اعتقاد المقلد و الجاهل بالجهل المرکب عن

1.. فارابی، المنطقیات، ج۳، ص۳۰۳.

2.. ابن سینا، الشفآء، ص ۲۵۶.

3.. الیقین هو اعتقاد الشیء بأنه کذا مع اعتقاده بأنه لایمکن أن یکون الا کذا اعتقادا مطابقا لنفس الامر غیر ممکن الزوال فبالقید الاول یخرج الظن و بالثانی الجهل المرکب و بالثالث اعتقاد المقلد؛ (قطب الدین الرازی، تحریر القواعد المنطقیة فی شرح الرسالة الشمسیه، ص۴۵۸). با همین مضمون عبارات دیگری نیز وجود دارد؛ برای نمونه نک: الساوی، البصائر النصیریة فی علم المنطق، ص۳۷۱؛ تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۸۱۲؛ الشهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقایق الربانیة، ص۳۷۰؛ بهمنیار بن المرزبان، التحصیل، ص۱۹۲.

4.. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۴، ص۱۸۰.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18179
صفحه از 416
پرینت  ارسال به