شمار میآید که مراد از آن استناد بر یک دلیل معرفتشناختی است.۱ دقت در دستهبندی منطقدانان در یقینیات نشان میدهد که آنان به این رکن نیز توجه داشتهاند. منطقدانان گزارههای یقینی را گزارههایی میدانند که از پشتوانه امری بدیهی یا استدلال نظری و برهان برخوردار باشد. با توجه به اینکه در دیدگاه معرفتشناسان موجهسازی ارتباط محکمی با دلیل و درونگروی دارد،۲ تقسیم یقینیات به بدیهی و نظری برهانی از هر دو مورد حکایت میکند. حتی در صورت خدشه بر یگانگی یقین و معرفت از دیدگاه فیلسوفان و معرفتشناسان، دستکم در برخی از تعاریف ارائه شده از معرفت از دیدگاه بزرگان معرفتشناسی نمیتوان وجود نوعی یگانگی معنایی را انکار کرد.
در ۲۸ آیه قرآن از یقین و مشتقات آن به صورت اسمی و فعلی سخن به میان آمده است. از آنجا که این موارد به مباحث بنیادین هستیشناسی مرتبط شدهاند، اهمیت افزونتری یافتهاند. بررسی معنای یقین در قرآن به چگونگی رفتار ما در قبال اعتقادات، هدایت و رستگاری بستگی پیدا میکند، از این رو لازم است بنیان معرفتشناختی قرآنی و مراد خداوند از آن در کاربردهای قرآنی مشخص شود. استفاده از معناشناسی شناختی برای دستیابی به مراد خداوند از معنای این واژه به دلیل آن است که این روش یک روش منضبط در دریافت معنای متن است و بدون هیچگونه دخالت امور خارجی به فهم معنای متون کمک خواهد کرد، همچنین نظام معرفتشناسی قرآنی، که یکی از مهمترین عناصر آن یقین است، استخراج خواهد شد.