خلاف میدهد، به شدت آن را انکار میکند. از آنجا که چنین ظنی از همان ملاک یقین برخوردار است، معتبر خواهد بود، حتی اگر با واقع مطابقت نداشته باشد؛ چراکه در حقیقت این ظن نوعی یقین شخصی است و یقین شخصی برای خود فرد معتبر است. حجیت یقین شخصی را نمیتوان به دیگران تسری داد؛ اما برای خود فرد اعتبار دارد و قرآن نیز اعتبار این ظنون را به رسمیت میشناسد. در این حجیت تفاوتی میان اصول اعتقادات و احکام فرعی نیست.
حجیت ظن قرآنی در اصول اعتقادات
بر اساس نظر مشهور، ظن در اصول اعتقادات حجت نیست. دلیلی که علما برای عدم حجیت ظن در اصول اعتقادات ارائه کردهاند این است که در اصول نیاز به یقین داریم و ظن یقینآور نیست:
قد اختلف المتكلمون في أنه هل يشترط في العقائد الإيمانية العلم اليقيني أم يكفي الظن القوي، و يقرب من ذلک الخلاف في انه هل يجب ذلک بالدليل أم يكفي فيه التقليد؛ و ظاهر الأكثر الأول، بل حكي الإجماع عليه للآيات و الأخبار الدالة على النهي عن متابعة الظن، فإن شمولها لأصول الدين متيقن، و لو لم يكن إلا قوله تعالى: (إِنَّ الظَّنَ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).۱
با توجه به آنچه در مورد معنای ظن در قرآن بیان شد، مصداقی از ظنون در قرآن یقین به شمار میروند، با این تفاوت که این یقین از منابع متعارف حاصل نمیشود؛ اما حصول یقین ظنی از حالات نفسانی خللی بر یقینی بودن آن وارد نمیسازد. بنابراین، اگر در مورد امری اعتقادی، مانند خداشناسی، ظنی حاصل شود که تکیه بر امور نفسانی دارد، از حجیت برخوردار خواهد بود و اینکه دلیل این قطع امری نامتعارف شمرده میشود، دخالتی در حجیت یا عدم حجیت آن