شود دلیل و اماره این ظن برای هرکس حاصل شود، به چنین علمی دست مییابد، در نتیجه ظن نوعی خواهد بود؛ اما با توجه به تعریف ظن شخصی، چنین ظنونی ظن شخصی به شمار میروند. ظن شخصی ظنی است که به دلیل حالت یا ویژگی خاصی در نفس شخص خاصی ایجاد میشود؛ ظنی که برای محتضر حاصل میشود نیز همین ویژگی را دارد.
از دیدگاه قرآن، دلیل و امارهای که از طریق آن ظن حاصل میشود بیشترین تأثیر را در معنا و حجیت آن دارد. به عبارت دیگر، در مواردی که قرآن دلیل یک ظن را بیان کرده، نشان میدهد که اماره آن ظن حجیت یا عدم حجیت را برای ظن در پی داشته است؛ برای نمونه:
(وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ في أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛۱
و گروهى همتشان جان خودشان بود، درباره خدا گمان ناحق، گمان دوران جاهليت مىبردند، (در ظاهر به تو) مىگفتند: «آيا از اين امر (پيروزى) چيزى براى ما هست؟» بگو: «مسلماً كارها يكسره مربوط به خدا است». آنان در دلهايشان چيزى را پنهان مىكنند كه براى تو آشكار نمىسازند، (در دل يا ميان خودشان) مىگويند: «اگر (وعدهها راست بود و) براى ما از اين امر (پيروزى) چيزى بود، ما در اينجا كشته نمىشديم». بگو: «اگر شما در ميان خانههاى خود هم بوديد بىترديد كسانى كه كشته شدن بر آنها (در لوح محفوظ) نوشته و مقرر شده بود به