دلیل یا امارهای که ظن از آن حاصل میشود، ویژگیای یافت که عنوان پیشنمونه ظن بر آن صدق کند. به بیان دیگر، آیا میتوان در دلیل ظن یک ویژگی یافت که از دیدگاه قرآنی در مصادیق ظن چنان تأثیری بگذارد که دلیل یا اماره ظن را، به عنوان ملاک تعیین مفهوم ظن، برجسته کند؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است آیات متعدد ظن در قرآن بررسی شوند.۱
نخست یادآور شد که قرآن تقسیم ظن به نوعی و شخصی را ملاک حجیت آن در نظر نمیگیرد؛ به بیان دیگر، قرآن برخی از ظنون شخصی را اعتبار بخشیده و برخی از این ظنون را نامعتبر دانسته است؛ برای نمونه، در آیات زیر با وجود اینکه قرآن سخن از ظن شخصی به میان آورده، آن را نامعتبر نمیداند:
(كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِىَ * وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ * وَ ظَنَّ أَنَّهُ ٱلْفِرَاقُ * وَ ٱلْتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِالسَّاقِ * إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ ٱلْمَسَاقُ؛۲
چنين نيست (كه انسان مىپندارد؛ او ايمان نمىآورد) تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد * و گفته شود: «آيا كسى هست كه (اين بيمار را از مرگ) نجات دهد؟» * و به جدايى از دنيا يقين پيدا كند * و ساق پاها (از سختى جاندادن) به هم بپيچد. * (آرى) در آن روز مسير همه به سوى (دادگاه) پروردگارت خواهد بود).
بر اساس این آیات، قرآن به علمی که شخص در هنگام مرگ به جدایی از دنیا مییابد، ظن اطلاق کرده است. این ظن مطابق با واقع و مورد تأیید سیاق آیات است و برای دیگران رخ نمیدهد و تنها برای محتضری که جان به گلوگاه وی رسیده باشد حاصل میشود؛ بنابراین، ظن شخصی است. مگر اینکه گفته