233
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

گمانی در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم»).

این آیه از زبان منکران قیامت، ظن را در مقابل یقین قرار می‏دهد و بیان می‏کند که آنچه سبب آرامش نفس می‏شود یقین است و ظن آرامشی برای انسان در پی نخواهد داشت. شاهد سکون نیافتن نفس با چنین ظنی تنکیر مستثنی (إلَّا ظَنًّا)؛ یک ظنّی است که نشان می‏دهد آنان چنین ظنی را قابل اعتماد نداشته و بر علمی بودن آن آرامش نیافته‏اند.

در این موارد در وجه مقابل نیز آرامشی وجود ندارد. برای مثال در آیه فوق - بنابر سخن منکران قیامت - نه نفس بر حق بودن قیامت سکون دارد و نه بر حق نبودن آن؛ انکار منکران نیز به این جهت است که یقین ندارند. به عبارت دیگر، منکران قیامت استدلال می‏کردند که به دلیل یقین نداشتن به وقوع قیامت آن را نمی‏پذیریم، نه اینکه چون قیامت متعلَّق ظن قرار گرفته، بر عدم وقوع آن (وجه مقابل) سکون نفس یافته‏ایم. در واقع، آنان - به گفته خودشان - وقوع قیامت را محتمل می‏دانستند و این مقدار از احتمال برای آنان آرامش خیال نمی‏آورده است؛ بنابراین، وقوع قیامت را نپذیرفته‏اند. قرآن نیز در اینکه این ظن آرامش خاطر می‏آورد با آنان به مجادله برنخاسته است، بلکه امر قیامت را متعلق به یقینی دانسته که تردیدی در آن وجود ندارد، نه متعلَّق ظن عبارت‏های (إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ) و (السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها) با تأکیدهای فراوان بر یقینی بودن قیامت اصرار ورزیده‏اند. البته این بیان قرآن به دلیل آن است که قرآن معرفت به قیامت را معرفتی نوعی می‏داند که قابلیت احتجاج نیز دارد، نه یک معرفت شخصی که متعلَّق ظن قرار می‏گیرد. به بیان دیگر، قرآن دلیل قیامت را یک دلیل نوعی که همه عقلا آن را می‏پذیرند، به شمار می‏آورد و اینکه منکران قیامت آن را متعلَّق ظن قرار داده‏اند را یک مغالطه غیرقابل پذیرش می‏داند. بنابراین، قرآن در رد


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
232

وَ لَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ ٱلْقَوْمِ ٱلْمُجْرِمِينَ؛۱

تا آن گاه که رسولان مأیوس شدند و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده در این هنگام یاری ما به سراغ آنها آمد آنان را که خواستیم نجات یافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمی‏شود).

در این آیه خداوند متعال به ظنی که برای پیامبران در مورد تکذیب آنان از سوی قومشان رخ داده است اشاره می‏کند. اطمینان و سکون نفس بر متعلَّق این ظنون به اندازه‏ای در پیامبران وجود داشته که حتی ناامیدی آنان را رقم زده است. با حفظ این مقدمه که پیامبران بر هدایت اقوام خود بسیار حریص بوده و به سادگی ناامیدی بر آنان سیطره نمی‏یافته، تعبیر (ظَنُّوا) در کنار (اسْتَئْسَ ٱلرُّسُلُ) نشان می‏دهد که آنان در این علم به تکذیبشان اطمینان یافته بودند و بر این علم سکون معرفت‏شناختی داشتند. در دیگر آیاتی که ظن در مصداق علم یقینی استعمال شده نیز این شواهد به چشم می‏خورد و قرآن اقداماتی برای ظانین بیان کرده است که نشان می‏دهد آنان بر ظن خود و علمی بودن آن آرامش یافته‏اند.

در مصادیق دیگری که ظن را عدم العلم دانسته‏اند، ورق به کلی برمی‏گردد. قرآن هیچ‏گونه آرامشی برای ظان در نظر نمی‏گیرد، بلکه وی را از نظر روانی مذبذب و مشوش نشان می‏دهد؛ از جمله آیه‏ای که به استدلال مشرکان بر انکار قیامت اشاره می‏کند.

(وَ إِذا قيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها قُلْتُمْ ما نَدْري مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُ‏ إلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنينَ؛۲

و هنگامی که گفته می‏شد «وعده خداوند حق است و در قیامت هیچ شکی نیست» شما می‏گفتید: «ما نمی‏دانیم قیامت چیست؟ ما تنها

1.. سوره یوسف، آیه ۱۱۰.

2.. سوره جاثیه، آیه ۳۲.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18542
صفحه از 416
پرینت  ارسال به