قلب در ظن اشاره دارد:
(بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً؛۱
ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههای خود باز نخواهند گشت و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان به کردید و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید).
بر اساس آیه فوق، تزیین قلب در ظن تأثیر دارد. اینکه از میان کارکردهای قلب به یک کارکرد احساسی اشاره شده، نشانه آن است که ظن به بُعد معرفتشناسانه قلب انتساب نمییابد. نسبت نداشتن با بعد معرفتشناختی قلب به معنای غیرمعرفتی بودن ظن نیست، بلکه به این معنا است که معرفت یا شبه معرفتی که در ظن وجود دارد، بر منابع معرفتی انسان که در قرآن معتبر دانسته شدهاند، استوار نیست. بنابراین، فرآیندی که در این آیه صورت گرفته نیز نوعی انحراف از مسیر معرفتشناسانه را نشان میدهد که بر اساس آن عوامل غیر معرفتشناختی در فرآیند رخداد ظن تأثیر میگذارند، چه این تأثیرگذاری منتهی به واقع شود یا اینکه مطابق با واقع از کار درنیاید.
تنها منبع ظن در قرآن نفس دانسته شده است. ظن از ادامه مسیر معرفتی خود منحرف میشود و سیر دیگری را میپیماید. این انحراف در حقیقت بر اثر عوامل نفسانی رخ میدهد. انحراف ظن از مسیر طبیعی معرفت در همه موارد به معنای خروج از معرفت نیست و تابع عامل نفسانی اثرگذار در آن است. برای مثال، تأیید قرآن بر برخی از ظنون نشان میدهد که این ظنون هم از مطابقت با واقع برخوردارند و همه از معرفتی فراتر از معارف عادی انسان خبر