الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرِّ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُون؛
و خدایی است که معبودی جز او نیست حاکم و مالک اصلی اوست از هر عیب منزّه است به کسی ستم نمیکند امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر است که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند و شایسته عظیمت است و خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار میدهند).
در این دو آیه ویژگیها و صفاتی که برای اللّٰه بیان شده به تمیز و تشخص اللّٰه کمک میکنند و صفات عالم الغیب و الشهادة، رحمان، رحیم، ملک، قدوس به تعین مصداق اللّٰه یاری میرسانند. باید گفت این سطح از مشخصبودگی در واقع به تعین مصداقی یک مفهوم کمک میکند و نباید میان معنای مفهومی و معنای نشانهشناختی (مصداقی) یک مفهوم خلط کرد. به عبارت دیگر، قیدها و صفاتی که برای اللّٰه به کار رفتهاند، برای توضیح معنای لفظ جلاله اللّٰه نیستند، بلکه تشخص فرد و مصداق آن را در نظر دارند.
این شکل از مشخصبودگی در مورد واژه ظن را میتوان در آیه زیر مشاهده کرد:
(وَ إِذا قيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها قُلْتُمْ ما نَدْري مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُ إلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنينَ؛۱
و هنگامی که گفته شد وعده خداوند حق است و در قیامت هیچ شکی نیست شما میگفتید ما نمیدانیم قیامت چیست ما تنها گمانی در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم).
در این آیه ظن دارای مفهومی از معرفت است که به کمک قیود (وَ ما نَحْنُ