يَقِينٍ فَمَا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْمَعَادِ مِنَ الظَّنِّ فَهُوَ ظَنُّ يَقِينٍ وَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فَهُوَ ظَنُّ شَكٍّ».۱ بر این اساس، ظن در آیه زیر نیز به معنای یقین خواهد بود:
(وَ ظَنَ أَنَّهُ الْفِراق؛۲
و به جدایی از دنیا یقین کند).
این آیه صراحت بیشتری در استعمال ظن در معنای علم نشان میدهد؛ چراکه انسان در لحظه مرگ به فراق و جدایی یقین مییابد و خداوند به همین علم استناد کرده است. شاهد یقینی بودن ظن در این آیه همچنین میتواند این نکته باشد که گمان به لحظه جدایی از دنیا در حدّ احتمال راجح و علمی در درجه میانی در موارد بسیاری از زندگی انسان رخ میدهد و اختصاص به لحظه مرگ و احتضار ندارد؛ اما آیه برای این علم خصوصیت ویژهای در نظر گرفته که تنها در اثر حالات احتضار برای انسان پیش میآید و آن را با مفهوم ظن نمابرداری کرده است.
بر این اساس، این آیات نهتنها ظن را معتبر دانستهاند، که آن را از لحاظ معرفتشناختی در جایگاه یقین قرار دادهاند. بنابراین، در قرآن از نظر واژگانی دو سطح مشخصبودگی دیده میشود، یا به بیان دقیقتر، قرآن برای مصادیق ظن دو سطح تعین در نظر گرفته است که دقیقاً از نظر مفهومی در برابر یکدیگر قرار دارند: سطح عدم العلم و سطح اعلی العلم. برخی مصادیق ظن در عدم العلم تعین یافته و از مراتب معرفت خارج شدهاند و مصادیق دیگر نهتنها در درجات معرفت قرار دارند، که بالاترین مرتبه معرفت را به خود اختصاص داده و در مفهوم یقین استعمال شدهاند.