159
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛۱

بگو: «اى يهوديان، اگر گمان مى‏كنيد كه (فقط) شما دوستان خدایيد، نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مى‏گوييد (تا به لقاى محبوبتان برسيد).

استدلال در این آیه به روشنی به اعتقاد نداشتن یهود به آنچه ادعا می‏کردند، اشاره می‏کند. به بیان دیگر، قرآن برای نفی ادعای یهود در مورد انحصار دوستی خداوند، به علم خود آنان ارجاع و درخواست مرگ را نشانه قرار می‏دهد که خود آنان نیز می‏دانند که سخنشان واقعیت ندارد. ممکن است توجه به همین امر برخی از لغت‏دانان را بر آن داشته باشد که معنای زعم را قول یا کذب یا قول کاذب بدانند، نه اعتقاد.۲ بر این اساس، اگر مراد از اعتقاد پذیرش قلبی چیزی باشد،۳ اعم از اینکه این پذیرش صحیح باشد یا نه، چنین معنایی در زعم دیده نمی‏شود؛ اما اگر مراد از آن پندار بدون دلیل یا با دلیل مخالف باشد، می‏توان آن را یکی از ویژگی‏های زعم در قرآن به شمار آورد.

حسبان

خلیل فراهیدی۴ و ابن‏فارس۵ برای ریشه حسب چهار معنا آورده‏اند که یکی از آنها ظن است. مرحوم مصطفوی یک معنا برای این ریشه قائل است و همه این چهار معنا را به آن برمی‏گرداند. از دیدگاه وی معنای پایه در این ریشه عبارت

1.. سوره جمعه، آیه ۶.

2.. الزعم و الزعم بضم الزاي و فتحها لغتان و أكثر ما يستعمل الزعم بمعنى القول الذي لا يتحقق. و قيل هو حكاية قول يكون مظنة للكذب و لذلک قيل زعم مطية الكذب‏ (بغدادی، لباب التأويل فى معانى التنزيل؛ ج۱، ص۳۹۴).

3.. زمخشری، مقدمة الادب، ص۲۳۴.

4.. فراهیدی، العین، ج ۳، ص ۱۴۹.

5.. ابن‏فارس، معجم مقاییس اللغة، ج ۲، ص ۵۹.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
158

در زعم - در دیدگاه قرآن - رخ می‏دهد این است که شخصی می‏داند که امر مورد اعتقاد وی واقعیت ندارد، ولی به آن ملتزم می‏شود و آثار امر واقعی را بر آن مترتب می‏کند. این معنا حتی با پندار نیز موافق نیست؛ زیرا پندار در حقیقت جهل مرکب است و زعم چنین معنایی ندارد، بلکه امری نظیر جهل بسیط است که بر اساس آن شخص با وجود آنکه علم به غیر واقعی بودن تصور خود پیدا می‏کند، به آن ملتزم می‏شود. این معنا یکی از معانی سه‏گانه جهل۱ است؛ یعنی انجام دادن فعل بر خلاف آن چیزی که سزاوار آن است. برای توضیح بیشتر به آیه زیر توجه کنید:

(قُلِ ادْعُوا الَّذينَ زَعَمْتُمْ‏ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْويلاً؛۲

بگو: «كسانى را كه غير از خدا (معبود خود) مى‏پنداريد، بخوانيد؛ آنها نه مى‏توانند مشكلى از شما برطرف سازند و نه می‏توانند تغييرى در آن ايجاد كنند).

استدلال موجود در آیه استدلالی نوعی است؛ یعنی هر انسانی که از نعمت عقل برخوردار باشد به محتوای آن اذعان می‏کند. به این ترتیب، کافران به غیرواقعی و عدمی بودن شریکانی که برای خداوند در عبادت در نظر می‏گرفتند علم کافی داشتند؛ اما همچنان بر قول خود پا می‏فشردند. در حقیقت، آنان امر عدمی - شریک الباری - را می‏پرستیدند که خود نیز به عدمی بودن آن آگاه بودند. این اطلاع را می‏توان در آیه زیر نیز مشاهده کرد:

(قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ‏ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ

1.. الْجَهْلُ‏ على ثلاثة أضرب: الأول: و هو خلوّ النفس من العلم، هذا هو الأصل، ... و الثاني: اعتقاد الشي‏ء بخلاف ما هو عليه و الثالث: فعل الشي‏ء بخلاف ما حقّه أن يفعل، سواء اعتقد فيه اعتقادا صحيحا أو فاسدا، كمن يترک الصلاة متعمدا (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۰۹).

2.. سوره اسرا، آیه ۵۶.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18374
صفحه از 416
پرینت  ارسال به