(وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ من يَكْفُرْ بِهِ مِنَ ٱلْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِى مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ ٱلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَ لَٰكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ؛۱
و پيش از آن كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود. آنها [حقطلبان و حقيقتجويان] به آن ايمان مىآورند و هر كس از گروههاى مختلف به آن كافر شود، آتش وعدهگاه اوست؛ پس، ترديدى در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند).
(فَلا تَكُ في مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ؛۲
پس شک و ترديدى (در باطل بودن) معبودهايى كه آنها مىپرستند، به خود راه مده. آنها همانگونه اين معبودها را پرستش مىكنند كه پدرانشان قبلاً مىپرستيدند و ما نصيب آنان را بىكم و كاست خواهيم داد).
(وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى ٱلْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِى مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِوَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِىإِسْرَا ءِيلَ؛۳
ما به موسى كتاب آسمانى داديم و شک نداشته باش كه او آيات الهى را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بنىاسرائيل قرار داديم).
تقریباً همه مفسران مریه در این آیات را مصداق شک، و شک را تردید معرفتشناختی در نظر گرفتهاند و به همین دلیل در توجیه انتساب چنین شکی به پیامبر نظرهای متفاوتی ارائه کردهاند. برای نمونه در تفسیر المیزان آمده است:
منظور از بينه بصيرتی الهی است كه خداوند متعال به رسول خدا صلی الله علیه و آله