آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟ «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها كه پس از ايشان بودند؛ همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست. پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم و به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شک و ترديد داريم!»).
بر پایه آنچه خداوند در آیه بالا از اقوام پیامبران نخستین برشمرده است، پیامبران با دلیل و بینه روشن به سوی اقوام خود فرستاده شدهاند؛ اما آنان ایمان نیاورده، به ادعای پیامبران تردید داشته و مریب بودهاند. تحلیل آیه در چند محور قابل بررسی است:
الف - پیامبران از دلایل کافی و روشن در هدایت برخوردار بودهاند و کافران در برابر پیامبران هیچ دلیل عقلانی نداشتهاند؛ این نشان میدهد که آنان تردید معرفتشناختی نداشتهاند.
ب - کافران به صراحت به کفر و بیاعتقادی به محتوای رسالت پیامبران اعتراف میکنند. این نیز بیانگر آن است که شک در آیه تردید معرفتشناختی نیست، بلکه مراد از آن تردید در تسلیم و اعتقاد قلبی است.
پ - کافران پس از اعتراف به کفر و عدم تسلیم، خود را مریب مینامند. با توجه به اینکه آنان در برابر براهین و بینات پیامبران هیچ دلیلی بر عدم تسلیم و کفر خود ارائه نکردهاند، مریب میتواند نقش جایگزین دلیل را ایفا کند. به این ترتیب که آنان به پیامبران اتهام میزنند و آنان را متهم به خرق سیره پیشینیان خود (أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا) میکنند. عبارت (فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ في أَفْواهِهِمْ) که مفسران آن را نشانه تعجب و استهزا دانستهاند، نیز دلالت بر استبعاد از محتوای رسالت دارد که مؤید وجود معنای اتهام و ناباوری در ریب است.